مدرسه علميه زينب كبري(س)- رفسنجان

فرهنگی - مهدوی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آيا الفاظ عربي قرآن نيز از سوي خدا است

18 مهر 1389 توسط نخعي فرد

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 alse” LatentStyleCount="156″>

e="font-size: small;">آيا الفاظ عربي قرآن نيز از سوي خدا است، يا اين الفاظ از زبان‏پيامبرصلي الله عليه وآله است؟


نزول قرآن به زبان عربي با توجه به مخاطبان نخستين و شخص پيامبرصلي الله عليه وآله - كه عرب زبانند  يك جريان طبيعي است و هر سخنوري، مطالب خويش را با زبان مخاطبان مستقيم خود، بيان مي‏كند. خداوند متعال نيز در فرستادن پيامبران و ابلاغ پيام‏هاي خويش، همين رويه را به كار گرفته است.

ابراهيم(14)، آيه‏4؛ نگا: مصباح‏يزدي، محمدتقي، قرآن‏شناسي، (تحقيق وتدوين: محمود رجبي)، ص 98.


در اين باره، توجه به چند نكته مهم بايسته است:

يكم. قرآن كريم اگر چه براي تنزل در اين عالم، نياز به زبان خاص دارد و آن عربي فصيح و مبين است؛ ولي زبان و فرهنگ آن، همان «زبان فطرت» است كه قابل فهم براي همگان است و تنها در اين صورت، مي‏تواند جهاني باشد. اگر فرهنگ قرآن، مربوط به يك نژاد و گروه خاصي بود، هيچ گاه نمي‏توانست جهاني باشد.

جوادي آملي، عبداللَّه، تفسير موضوعي قرآن كريم، (قم: اسراء)، ج 1، صص 353-355.


دوّم. همان طور كه ايجاد حقيقت وحي، اختصاص به ذات خداوند متعال دارد؛ تنزل آن حقيقت به لباس عربي مبين و الفاظ اعتباري نيز كار او است. نه آنكه فقط معناي كلام و وحي الهي در قلب پيامبرصلي الله عليه وآله تنزل يافته و آن حضرت با انتخاب خود، الفاظي را به عنوان ابزار انتقال آن معارف قرار داده باشد! پس الفاظ قرآن كريم، از سوي خداوند تعيين شده و از همين‏رو آرايش‏هاي لفظي قرآن، يكي از وجوه اعجاز آن است.

آيات فراواني دلالت دارد كه علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارت‏هاي عربي قرآن نيز از ناحيه خداوند به پيامبرصلي الله عليه وآله وحي شده است.

ابراهيم(14)، آيه 4؛ مريم(19)، آيه 97؛ دخان(44)، آيه‏58؛ اعلي(87)، آيات 17، 18، 22 و 32؛ قمر(54)، آيه 40؛ احقاف(46)، آيه 12؛ فصلت(41)، آيه 2 و 3؛ رعد(13)، آيه 37 و … . نگا: طباطبايي، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ج 17، ص 359.

بهترين گواه اين مطلب، تفاوت سبك بيان و عبارت‏هاي روايات نبوي، با آيات قرآن كريم است.

 

سوّم. ارتباط الفاظ با معاني، ارتباطي تكويني و حقيقي نيست؛ بلكه در اثر قرارداد است كه لفظ معيني، نشانه معناي خاصي مي‏گردد. به همين دليل براي يك معناي خاص در اقوام مختلف، الفاظ گوناگوني وجود دارد و نيز يك حقيقت تكويني همچون وحي، گاهي به صورت عربي مبين، گاهي به صورت عبري، زماني به زبان سرياني و … ظهور مي‏كند.


چهارم. اعراب اولين گروه مخاطب پيامبر بودند در نتيجه بايد اين پيام‏را به خوبي درك مي‏كردند. از خصوصيات اين قوم، فرهنگ بومي آنان بود؛ يعني آنها رنگ فرهنگ‏ها و تمدن‏هاي ديگر را به خود نگرفته بودند. علاوه بر اينكه در بدترين وضعيت فرهنگي و در گمراهي آشكار به سر مي‏بردند. قرآن با تربيت اين جامعه، ظرفيت‏هاي بالاي سازندگي و تربيتي خود را به نمايش گذاشت تا آنجا كه از همين مردم، جامعه‏اي ساخت كه فرهنگ خود را به مناطق متمدن آن روز جهان (نظير ايران، روم و مصر) صادر كردند.

 

«ويل دورانت» در تاريخ تمدن و «گوستاولوبون» در كتاب تاريخ تمدن اسلام و عرب به اين موضوع پرداخته‏اند. پس حكمت اقضا مي‏كرد تا اصول تربيتي و زبان فطري قرآن، رنگ و زبان عربي بگيرد؛ هر چند منحصر به عرب زبانان نبود.

با توجه به اين نكته، شايد اين پرسش پديدار شود كه: چگونه وحي الهي، از مقام قدسي خداوند - كه جز تكوين صرف چيزي نيست  در پوشش الفاظ و كلمات اعتباري - كه قرارداد محض است  درمي آيد؟

در پاسخ گفتني است: تنزل حقيقت تكويني قرآن، بايد مسيري داشته باشد تا در آن مسير، حقيقت قرآن فرود آيد و با اعتبار پيوند بخورد. اين مسير همان نفس مبارك رسول خداصلي الله عليه وآله است كه مي‏تواند بهترين واسطه، براي پيوند امر تكويني و قراردادي باشد. مانند انسان‏هاي ديگر كه همواره حقيقت‏هاي معقول را از بلنداي عقل، به مرحله تصوّر تنزل مي‏دهند و از آنجا به صورت فعل يا قول، در گستره طبيعت جاري مي‏سازند.

جوادي آملي، عبداللَّه، تفسير موضوعي قرآن كريم، ص 45-46.


بنابراين آنچه قرآن را جهان شمول ساخته است، «زبان فطري» آن است كه در «زبان عربي» رسا و گويا جلوه‏گر شده است؛ زباني كه الفاظ آن، ظرفيت نمايش معاني گسترده و پردامنه‏اي را دارا است. ازاين رو آشنايي با زبان عربي و تلاوت قرآن به اين زبان، همچون مدخل ورودي براي نيل به مراتب و مراحل بالاتر اين كتاب بي‏نظير است.


 

 نظر دهید »

چرا اصلاً بايد وحي و نزول وحيي باشد؟

18 مهر 1389 توسط نخعي فرد

 

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 alse” LatentStyleCount="156″>

 

در تاريخ اديان توحيدي، پس از نام مقدس خداوند هيچ كلمه‏اي به اهميت و شگرفي «وحي» نيست؛ اگر وحي نبود:

1. خداوند با غنا و استغناي كامل ذات و ذاتي‏اش، از كل آفرينش در پرده غيب الغيوب باقي مي‏ماند و در آن صورت كار انسان، زار و عرصه بر او تنگ بود و كل بشريت با يك پاي چوبين (عقل عدد انديش) تنها مي‏ماند.

سيد محمدحسين طباطبايي، قرآن در اسلام، (دفتر انتشارات اسلامي، قم، چاپ هفتم، 1374 ش) صص 91 - 92.



2. هر چند وجود جهان ماوراي طبيعت و عالم ملكوت و مراتب مافوق تا حدودي قابل درك بوده و ضرورت قيامت و جهان پس از مرگ از راه تفكر و برهان و استدلال قابل اثبات است‏

مرتضي مطهري، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5.

؛ اما شناخت بسياري از ويژگي‏ها و جزئيات هستي فراتر از دسترسي دانش و تجربه بشري است.

3. اگر خداوند خود را از طريق وحي بر انسان‏ها آشكار نمي‏كرد، چه بسا آنان ناچار بودند درباره وجود خداوند، فقط حدس بزنند و يا حداقل به دو گروه تقسيم مي‏شدند: عده‏اي حدس مي‏زدند كه خدا هست و مبدئي هست؛ هم جهان غيبي و هم غيب جهاني دارد. عده‏اي نيز حدس مي‏زدند كه هر چه هست در همين دنيا است و نه پيش از آفرينش، خداوندي در كار بوده است و نه پس از پايان طبيعي جهان. سپس از حدس هم فراتر مي‏رفتند چنانكه در تاريخ فكر و فلسفه استدلال به عدم مبدأ كرده‏اند!!

بهاءالدين خرمشاهي، قرآن شناخت طرح نو، تهران چاپ سوم 1375 ش صص 45 46.


4. آدمي در پرتو وجود و جاودانگي روح، براي شناخت حقايق جهان پس از مرگ هيچ منبع اطلاعاتي نداشت و نمي‏توانست هيچ گونه پيش‏بيني خاصي درباره نيازهاي ضروري اين سفر طولاني و بي‏بازگشت ارائه كند.

 


5. اگر وحي نبود، بسياري از اختلافات موجود ميان بشر از بين نمي‏رفت و انسان با ترديدهاي جدي در مسائل معرفتي - نظير شناخت انسان، هدف خلقت و زندگي اجتماعي آغاز و فرجام طبيعت، وظايف انسان در قبال خدا، جامعه، طبيعت خود  روبه رو مي‏شد.


6. اگر وحي نبود، بسياري از ظرفيت‏هاي فطري و عقلاني انسان شناخته نمي‏شد و يا به درستي شكوفا نمي‏گشت. وحي الهي قله‏هاي والايي از حقايق را در برابر انسان مي‏نهد و او را به انديشه و تأمل در آنها دعوت مي‏كند و از اين طريق به شكوفايي عقل و فطرت او كمك مي‏نمايد.


7. انسان تصوير شفاف و روشني از كمال و سعادت خود ندارد و سرگذشت ديرين انديشه بشر، نشان مي‏دهد كه بدون تلقّي روشن و شفاف از كمال و سعادت، شاهد سردرگمي‏ها، كژروي‏ها و از بين رفتن سرمايه‏هاي اساسي بوده‏ايم! اين نقص به ضعف دستگاه معرفتي انسان بر مي‏گردد. وحي الهي ضمن تعريف روشن آفريدگار، جهان هستي، انسان و ظرفيت‏هاي او، راهكار شكوفايي متوازن، متعادل و هماهنگ انسان را تشريح و مسير رسيدن او را به سعادت دائمي بيان مي‏كند.

 

8. وحي الهي را نبايد در محدوده رسولان و كتاب‏هاي آسماني خلاصه كرد. اين وحي به تصريح قرآن شامل الهامات ويژه به اولياي خدا نيز مي‏گردد. براساس روايات، در طول تاريخ حدود 124 هزار پيامبر ظهور كرده‏اند كه تنها گروهي اندك وظيفه ابلاغ پيام‏هاي الهي را به مردم داشته‏اند. اما گروه بيشتري براي به كمال رساندن ظرفيت‏هاي عقلي و فطري خود، هدايت‏هاي ويژه دريافت مي‏كردند و در محيط اجتماعي آلوده، مسير سلامت را مي‏پيمودند. در قرآن آمده است كه مادر حضرت موسي‏عليه السلام به مدد وحي الهي، فرزند خود را در سبد گذاشت و به دريا انداخت: «وَ أَوْحَيْنا إِلي‏ أُمِّ مُوسي‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»؛ قصص (28)، آيه 7.؛ «و به مادر موسي الها م كرديم كه او را شير بده و چون بر او بيمناك شدي، او را در [جعبه‏اي‏] به دريا بيفكن و مترس و غم مخور، [چرا كه‏] ما برگرداننده او به سوي تو و گرداننده او از پيامبران هستيم».

همچنين عناياتي به حضرت مريم‏عليها السلام شد و ملائكه با او به گفت و گو پرداختند: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلي‏ نِساءِ الْعالَمِينَ. يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ»؛ آل عمران (3)، آيه 42 و 43.؛ «و ياد كن [زماني كه‏] فرشتگان گفتند: اي مريم! خداوند تو را برگزيده و پاكيزه داشته و بر زنان جهانيان برتري داده است. اي مريم! پروردگارت را اطاعت كن و سجده بر و همراه نمازگزاران نماز بگزار».

البته «وحي رسالي» جايگاه ويژه‏اي دارد و در اين ميان نقش قرآن بسيار ممتاز است، به طوري كه قرآن كريم بيش از كتابهاي آسماني پيشين، براي تنظيم جذب و دفع و تعديل شهوت و غضب و تصحيح محبت و عداوت انسان‏ها، بشير و نذير است.فصلت (41)، آيات 2 و 4 ؛ مريم (19)، آيه 97.

ليك گر واقف شوي زين آب پاك          كه كلام ايزد است و روحناك‏

نيست گردد وسوسه كلي ز جان            دل بيابد ره به سوي گلستان‏

ز آنكه در باغي و در جويي پرد          هر كه از سر صحف بويي برد

مثنوي، 4/3470 - 3472.

 

بدون قرآن چه بسا آدمي در غفلت بود و عمر خود را به غفلت سپري مي‏كرد؛ زيرا تنها نگاه خود را محدود به دنياي مادي مي‏ساخت و آن را چون سراي حقيقت مي‏انگاشت و از اين رو، جهان براي او معنايي ورا و بالاتر از خود نداشت؛ بلكه هر چه را مي‏ديد و مي‏نگريست، تنها موجودات تقطيع شده‏اي مي‏پنداشت كه فارغ از مبدأ و غايت است و نه «از جايي است» و نه «رو به جايي» دارد. اما آيات قرآن انسان را به تدبر واداشته و او را از اين غفلت بيدار مي‏سازدص (38)، آيه 29 ؛ محمد (47)، آيه 24.

.براي آگاهي بيشتر در اين باب نكا: مقالات، استاد محمد شجاعي (سروش، چاپ دوم 1371 ش، ج اول)، صص 89 98.


به هر روي دليل نزول قرآن، نياز آدمي است و تا زماني كه اين نياز هست - كه تا ابد خواهد بود - بايد قرآن باشد.

 نظر دهید »

تحلیلی بر جنگ نرم

15 مهر 1389 توسط نخعي فرد


چرایی جنگ نرم؟ :

جنگ نرم بي‌گمان از جهات بسيار، ترجيحاتي بر جنگ سخت دارد. موارد زير را مي‌توان به عنوان مهمترين ترجيحات جنگ نرم ذكر كرد:

1ـ خسارت کم

2ـ پنهان بودن

3ـ وسیع تر بودن گستره نتایج

4ـ عمیق بودن اثرگذاری ها

5ـ کاهش امکان مقابله

6ـ پایین بودن تبعات روانی و تبلیغاتی برای نیروی مهاجم

7ـ مساعدتر بودن زمینه عمومی موفقیت

8ـ ماهیت تفرقه انگیز (صدرا..، 1388 : 112-116)

ما در سال های  گذشته شاهد تغييراتي بودیم كه حكومت‌ها و دولت‌هايي بدون وجود تهديد و اجبار ، يا تطميع و هزينه محسوسي، سرنگون شدند كه به نظر مي‌رسد اين تحولات مبتني بر ظهور قدرت و جنگ جديدي است كه از آن به عنوان قدرت نرم و جنگ نرم ياد مي‌شود.

قدرت نرم از طريق توليد و توزيع آموزه‌ها و ارزش‌هاي خاص و جذاب، بنيان‌هاي ارزشي و اركان حمايتي كشور متخاصم را هدف قرار داده و آن را در راستاي وضعيت  مطلوب خويش تغيير مي‌دهد. اين‌گونه تغييرات معمولاً از زير ساخت‌ها وشبكه‌هاي‌ توليد و توزيع انديشه‌ها و هنجار‌ها، خصوصاً حوزه‌هاي آموزشي، فرهنگي و رسانه‌اي آغاز مي‌شود.

قدرت نرم از طريق توليد و توزيع آموزه‌ها و ارزش‌هاي خاص و جذاب، بنيان‌هاي ارزشي و اركان حمايتي كشور متخاصم را هدف قرار داده و آن را در راستاي وضعيت  مطلوب خويش تغيير مي‌دهد. اين‌گونه تغييرات معمولاً از زير ساخت‌ها وشبكه‌هاي‌ توليد و توزيع انديشه‌ها و هنجار‌ها، خصوصاً حوزه‌هاي آموزشي، فرهنگي و رسانه‌اي آغاز مي‌شود.

جوزف ناي قدرت نرم را به منظور نماياندن تاثيرات عوامل موثر بر عملكرد واحدهاي مستقل و حكومت‌ها ابداع نمود كه شامل قدرت سخت و قدرت اقتصادي نبود. در قدرت نرم بر روي «ذهن» و «رفتار» سرمايه‌گذاري مي‌شود تا «عينيت مجازي» توليد كند.

دكتر كرلانتزيك، پژوهشگر بنياد كارنگي قدرت نرم را اين گونه تعريف مي‌كند كه:

«قدرت نرم به آن دسته از قابليت‌ها و توانايي‌هاي كشور اطلاق مي‌شود كه با بكارگيري ابزاري چون فرهنگ، آرمان يا ارزش‌هاي اخلاقي به صورت غير مستقيم بر منافع يا رفتار يا موجوديت ديگر كشورها اثر مي‌گذارد.»

به گفته جين شارب، هدف جنگ نرم تغيير دولت‌هاي نامطلوب يا فروپاشي حكومت‌ها و كسب قدرت سياسي است و به صلح طلبي، اعتقادات اخلاقي و مذهبي ربطي ندارد. جنگ نرم گزينه‌اي به جاي جنگ سخت و مسلحانه براي رويارويي با حكومت‌هاي مورد نظر است. (رنجبران،1388 :29 )

ویژگی های جنگ نرم:

1ـ جنگ نرم در پی تغییر قالب های ماهوی جامعه و ساختارسیاسی است.

2ـ آرام، تدریجی و زیرسطحی است.

3ـ جنگ نرم نمادساز است.

4ـ پایدار و با دوام است.

5ـ جنگ نرم پرتحرک و جاذبه دار است.

6ـ جنگ نرم هیجان ساز است.

7ـ جنگ نرم آسیب محور است.

8ـ جنگ نرم چند وجهی است.

9ـ جنگ نرم تضاد آفرین است.

10ـ جنگ نرم تردید آفرین است.

11ـ جنگ نرم از ابزار روز استفاده می کند.

اهداف جنگ نرم:

به گفته جين شارب، هدف جنگ نرم تغيير دولت‌هاي نامطلوب يا فروپاشي حكومت‌ها و كسب قدرت سياسي است و به صلح طلبي، اعتقادات اخلاقي و مذهبي ربطي ندارد.

جنگ نرم گزينه‌اي به جاي جنگ سخت و مسلحانه براي رويارويي با حكومت‌هاي مورد نظر است. (رنجبران،1388 :29 اگر جنگ را يك نوع رويارويي، مقابله و كشمكش بين دو طرف تصور كنيم، در اين جنگ هر يك از طرفين به دنبال اهدافي هستند. هر گاه تهاجمي، جنگ نرم را عليه مجموعه‌اي آغاز نمايد، در جامعه هدف به دنبال دستيابي به چهار هدف عمده مي‌باشد.

1ـ ایجاد تغییر در اعتقادات و باورها

2ـ ایجاد تغییر در افکار و اندیشه ها

3ـ ایجاد تغییر در رفتار

4ـ ایجاد تغییر در ساختار سیاسی

حوزه های تأثیر تهدیدات نرم:

اگر براي يك نظام اجتماعي چهار حوزه سياسي، فرهنگي، اقتصادي و دفاعي قائل شويم، تهديد نرم مي‌تواند در اين چهار حوزه، انديشه، مدل، ارزش‌ها و رفتارهاي نظام سياسي را تحت تأثير قرار دهد.

حوزه فرهنگی:

فرهنگ بيانگر شخصيت و هويت ملي يك كشور است، دستاورد معرفتي و فني انسان و همه جوامع است. فرهنگ هر كشور داراي سه سطح كلي است. مفروضات اساسي و زيرساخت‌هاي فكري يك كشور جهان‌بيني و (باورها) سطح اول فرهنگ تلقي مي‌شود. همچنين فرهنگ يك كشور، داراي مجموعه‌اي از بايدها و نبايدها است كه سطح دوم فرهنگ را تشكيل مي‌دهد (ايدئولوژي و ارزش‌ها) و در نهايت الگوهاي رفتاري و اقدام يك كشور، لايه سوم فرهنگ ملي تلقي مي‌شود با اين توصف مي‌توان گفت تهديد نرم در حوزه فرهنگ، انديشه باور و رفتار فرهنگي يك كشور را در نظام اجتماعي هدف قرار مي‌دهد.

حوزه سیاسی:

دولت‌ها به عنوان يك واحد سياسي در نظام بين‌الملل با مؤلفه‌هاي جمعيت، قلمرو، حكومت و حاكميت و نظام ارزشي مشخص، شكل مي‌گيرند و همواره با تحولاتي از داخل و خارج مواجه مي‌شوند. برخي از تحولات موجب افزايش و برخي موجب تضعيف قدرت سياسي آنها مي‌شود. هر نظام سياسي براي حفظ بقامندي خود، نيازمند ثبات سياسي و انسجام ملي است. بنابراين افزايش مشروعيت سياسي نخبگان و رهبران يك كشور به توانايي‌هاي آنها در ايجاد انسجام سياسي و برخورداري از حمايت، رضايتمندي و قدرت اقناع‌سازي و افكار عمومي است. به طور طبيعي در صورتي كه يك دولت نتواند قدرت سياسي لازم را در حوزه داخلي و خارجي ايجاد نمايد، با بحران‌ها و تهديدات مختلف سياسي مواجه خواهد شد.

ميزان اقتدار و هژموني سياسي يك كشور در جامعه، ميزان انسجام و همزيستي مسالمت‌آميز و حفظ هويت و يكپارچگي ملي، و ميزان توليد و بازتوليد هنجارهاي سياسي و به جريان انداختن گفتمان‌هاي مسلط در درون جامعه و در عرصه بين‌المللي و برخورداري از مقبوليت و مشروعيت لازم را مي‌توان به عنوان شاخص‌هاي قدرت نرم در اين حوزه نام برد.

در مقابل در صورتي كه كشوري داراي بحران‌هاي سياسي باشد، اين كشور در واقع فايد قدرت نرم بوده و به طور طبيعي تهديد نرم در اين حوزه مؤثر واقع خواهد شد. بحران‌هاي سياسي شامل بحران‌هاي پنج‌گانه هويت، مشروعيت، نفوذ، توزيع و مشاركت است.

برانگيختن شكاف‌هاي قومي، نژادي، مذهبي و…  و فقدان عوامل پيوند دهنده هويت‌هاي فروملي، تحريف و تحقير تاريخ و افتخارات ملي در يك كشور، مي‌تواند به بحران‌ هويت منجر شود. ايجاد شكاف بين مردم و رهبران فقدان حمايت مردمي و مشروعيت‌بخشي به تصميمات رهبران، و شكل‌گيري نافرماني‌هاي مدني در يك جامعه بحران مشروعيت به وجود مي‌آورد. انگيزه‌زدايي و دلسرد كردن مردم جهت حضور در عرصه‌هاي تعيين‌كننده كشور، مصاديق بارز بحران مشاركت است. همچنين عدم توزيع مناسب ثروت، شأن اجتماعي و امنيت در ايجاد بحران توزيع مؤثر است. تلاش براي تأثيرگذاري بر اراده و تصميمات نخبگان و رهبران با ارعاب، تطميع از مصاديق بحران نفوذ به شمار مي‌آيد. مجموعه اين موارد قدرت نرم يك نظام سياسي را كاهش مي‌دهد و به طور طبيعي آن نظام را در برابر تهديد نرم آسيب‌پذير مي‌نمايد.

حوزه اقتصادی:

فرهنگ جهت‌دهنده به الگوهاي رفتاري در همه حوزه‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي است.

تهديد نرم و تهاجم به نظام فرهنگي يك كشور (به عنوان جهت‌دهنده به ساير نظام‌ها)، موجب تهديد ساير نظام‌ها از جمله نظام اقتصادي مي‌شود. به عبارت ديگر چيستي و ماهيت تهديد اقتصادي را مي‌توان مترادف با تضعيف يا فروپاشي باورها، ارزش‌ها وو الگوهاي رفتاري يك كشور در حوزه اقتصاد دانست. تهديد نرم در حوزه اقتصاد مي‌تواند بر فرهنگ اقتصادي يك كشور در سه لايه زير اثر گذارد:

1-انديشه و نظريه توليدات اقتصادي كشور

2-ارزش‌ها و الگوي توليدات اقتصادي كشور

3-ارزش‌ها و الگوي توزيع و مصرف اقتصادي كشور

حوزه دفاعی ـ امنیتی:

قدرت و توان رزم نيروهاي مسلح يك كشور، تركيبي از توانايي‌هاي فيزيكي و غير فيزيكي است. بخش غير فيزيكي قدرت رزمي، تحت تأثير قدرت نرم در حوزه دفاعي- امنيتي مي‌باشد. در اين سطح فرهنگ و الگوي دفاعي نظام‌هاي سياسي، تعيين كننده ميزان قدرت نرم در حوزه دفاعي – امنيتي است. هدف از تهديدات نرم در اين حوزه، تأثيرگذاري بر انديشه‌ها، ارزش‌ها و الگوهاي رفتاري در حوزه دفاع و امنيت است. بنابراين هرگونه اقدامي كه منجر به تغيير در فرهنگ و الگوي دفاعي كشور شود و يا به عبارت ديگر انديشه دفاعي و عزم و اراده نبرد را تحت تأثير قرار دهد، در زمره تهديدات نرم در حوزه دفاعي – امنيتي قلمداد مي‌شود.

سایت رهبران شیعه

 نظر دهید »

ابزارهای جنگ نرم

15 مهر 1389 توسط نخعي فرد

مجموعه روش‌هايي كه در تهديدات نرم به كار گرفته مي‌شود را مي‌توان سه روش اصلي، گفتاري، رفتاري و مبتني بر شبكه تقسيم نمود. در ادامه به اختصار به تعريف هر كدام از اين دسته روش‌ها مي‌پردازيم:

اول- روش‌هاي گفتاري:

در روش‌هاي گفتاري هدف اصلي نگرش، افكار، عقايد و باور‌هاي اساسي مردم و نخبگان جامعه است اين روش به دنبال ايجاد اختلال، انحراف و تغيير در اهداف مرجع مذكور است.

روش‌هاي گفتاري در اعمال تهديدات نرم را مي‌توان به چهار بخش «عمليات رواني»، «عمليات ادراكي»، «ديپلماسي عمومي» و « فريب استراتژيكي» تقسيم نمود:

عملیات روانی:

به مجموعه طرح‌ها و اقداماتي گفته مي‌شود كه به دنبال تشويق، تهييج و تحريك افكار عمومي در خصوص يك مسأله‌اي مشخص و با اهداف از پيش تعيين شده است.  عمليات رواني به طور كلي در چارچوب اقدامات اطلاعاتي و با اهداف پنهاني قرار دارد و آثار، نتايج و همچنين ابزار‌ها و شيوه‌هاي آن به راحتي قابل شناسايي نيست. عمليات رواني بيشتر در شرايط بحراني مانند جنگ،‌شورش و اغتشاش؛ يا در شرايط ناپايدار و شكننده مانند التهاب در روابط دو كشور، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

فرضيات عمليات رواني بر اين است كه توان جنگيدن دشمن جدا از ابزارها و جنگ ‌افزار‌هاي نظامي، بر اراده نيروي انساني معطوف به جنگ استوار است.

انواع عملیات روانی:

1.عمليات رواني آشكار: اين نوع عمليات معمولاً با استفاده از تبليغات سفيد (تبليغاتي كه هويت منبع آن معلوم است) انجام مي‌شود اغلب موارد عمليات رواني كه با عناوين رسمي  (مانند راديو آمريكا) به اجرا در مي‌آيند. از مصاديق اين نوع عمليات‌اند.

2.عمليات رواني پنهاني: عملياتي است كه منبع انتشار آن فاش نمي‌شود. اين عمليات به گونه‌اي طراحي مي‌شود كه دولت مسئول آن معلوم نباشد. يا اگر هم كشف شد، آن دولت بتواند هر گونه دخالتي را انكار كند. عمليات رواني پنهان معمولاً به وسيله تبليغات سياه و خاكستري به اجرا در مي‌آيد.


اهداف عملیات روانی:

هدف از عمليات رواني تغيير رفتار و نگرش مخاطب در جهت مطلوب است. اين مطلوب بودن باتوجه به شرايط طرفين به سه دسته تقسيم مي‌شود:

بين گروه‌ها در يك كشور: عمليات رواني بين دو گروه، بيشتر براي كسب قدرت است اما با توجه به تخريبي بودن عمليات رواني در نهايت شهروندان آن كشور متضرر خواهند شد و كشور آسيب خواهد ديد.

بين دو كشور غيرمتخاصم: در اين حالت هدف عمليات كسب امتياز‌هاي اقتصادي و سياسي است و هر كشور در جهت منافع ملي خود سعي بر امتيازگيري بيشتري دارد.

دو كشور متخاصم: در اين حالت مطلوب بودن، تغيير رژيم يا تغييرات اساسي در رفتار كشور مقابل و نگرش بين دو كشور است. متخاصم در زير آورده مي‌شود.

نمونه هایی از تغییر نگرش:

ـ بدبین سازی شهروندان نسبت به حاکمیت

ـ ناکارآمد نشان دادن مسئولان کشور هدف

ـ القای وجود تبعیض و نبود آزادی در کشور هدف

ـ القای عقب ماندگی کشور نسبت به دیگر کشورها

ـ القای ناجی بودن کشور دشمن

ـ بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن

نمونه هایی از تغییر رفتار:

مقاومت قانونی در برابر حاکمیت

ـ مقاومت غیرقانونی در برابر حاکمیت (شورشگری)

ـ مقاومت نکردن در برابر نفوذ دشمن

ـ کمک به دشمن برای نفوذ به کشور

ابزار عملیات روانی:

ابزار عمليات رواني به دو دسته يعني 1) فشار عملي  2) فشار‌هاي تبليغاتي ـ رواني تقسيم مي‌شوند.

فشار‌هاي عملي در عمليات فراملي چهار دسته‌اند: اقتصادي- فرهنگي- سياسي- ديپلماتيك و نظامي.

ابزار‌هاي تبليغاتي- رواني عبارتند از: تلويزيون، راديو، خبرگزاري‌ها، مطبوعات و اينترنت كه هر يك با توجه به خرده هدف‌هاي عملياتي رواني كارايي ويژه‌اي دارند. براي مثال در امر شورشگري، تلويزيون‌هاي ماهواره‌اي و راديو‌هاي خارجي بيشترين تأثير را بر شهروندان آن كشور آماج خواهند داشت. (همان: 121-123).

عملیات ادراکی:

تأثيرگذاري بر نگرش‌ها، باور‌ها، عقايد، اهداف و ارزش‌هاي طرف مقابل با هدف ايجاد تغيير در مخاطبان تا سرحد همسو شدن آن‌ها با اهداف و منابع عمل‌كننده را مي‌توان عمليات ادراكي (Perception Warfare) معنا نمود اين نوع عمليات به جاي اين كه مخاطب را تهييج يا يكباره و فوري وادار به عكس‌العمل نمايد، نگرش آن‌ها را نسبت به مسايل اساسي مانند ايده حاكميت تحت تأثير قرار دهد. در عمليات ادراكي از فنون و شگرد‌هاي مختلفي مانند برگزاري جلسات نقد و بررسي، مباحثه و گفت و گو، نظريه‌پردازي و مواردي مانند اين استفاده مي‌شود .

3ـ دیپلماسی عمومی ( مردم محور):

اصطلاحي است كه از اواسط دهه 1960 ميلادي و در هنگامه جنگ سرد در آمريكا و ديگر كشور‌هاي بلوك غرب مطرح شد. مفهوم كلي ديپلماسي عمومي برقراري روابط حسنه دولت‌ها با ملت‌ها به جاي روابط بين دولت‌ها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومي همه يا بخش‌هاي انتخاب شده‌اي از مردم كشور‌هاي هدف از طريق سياست‌هاي فرهنگي و اجتماعي. يك تعريف رسمي جديد از ديپلماسي عمومي بريتانيا اين گونه است: «كار براي رسيدن به اهداف و نفوذ كردن مثبت در ديدگاه‌هاي افراد و سازمان‌هاي خارجي نسبت به بريتانيا و همكاري آن‌ها با بريتانيا»

اين روش هزينه‌ اجراي تصميمات و پيگيري منافع و مقصد را به حداقل مي‌رساند و سد مقاومت‌ها در برابر «ديگران» يا «بيگانگان» را مي‌شكند. در اين ميان، رسانه‌هايي كه مخاطباني بيرون از مرز‌هاي جغرافيايي يك كشور دارند، بيشترين كمك را به پيشبرد منافع ملي خواهند داشت.

اين روش از جهت هدف با روش عمليات ادراكي شباهت زيادي دارد؛ اما از جهت نحوه و سازمان اجرايي متفاوت است.

4ـ فریب استراتژیکی:

عمليات فريب را «سلسله اقدامات سازمان يافته و پنهاني كه به منظور تأثيرگذاري بر ذهنيت حريف طراحي و اجرا مي‌شود و هدف اصلي آن ايجاد انحراف، در تصميمات حريف از طريق ارائه اطلاعات هدايت شده و گاه غلط به او و اجبار وي به اقدام يا عدم اقدام در جهت منافع ملي كشور خودي يا به ضرر منافع خود» تعريف مي‌كنند.

آماج اصلي فريب استراتژيك نهاد‌ها و سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي كشور هدف است.

فريب استراتژيك با روش عمليات رواني كه پيشتر ذكر شد شباهت‌هايي دارد. از جمله:

هر دو به ذهنيت افراد توجه كرده و در تلاش براي تأثيرگذاري بر آن‌اند.

هر دو مشتمل بر سلسله اقداماتي هدفمند و سازمان‌يافته مي‌باشند.

هر دو جزو اقدامات سري و پنهان محسوب مي‌شوند.

در عين حال اما اين دو روش تفاوت‌هاي مهمي هم با هم دارند.

دوم ـ روش های رفتاری:

روش‌هاي رفتاري دومين دسته از روش‌هاي اعمال تهديدات نرم‌اند. در روش‌هاي رفتاري، هدف اصلي شكل دادن به رفتار‌هاي جمعي متناسب با خواسته‌ها، اهداف و برنامه‌هاي تهديدگر است. اين دسته را مي‌توان به چهاربخش: «اعتراض»، «عدم همكاري با دولت»، «مداخله غيرخشونت‌آميز» و «جذب مخالفان حكومت» تقسيم نمود.

1ـ اعتراض

به اقداماتي گفته مي‌شود كه حكايت از نشان دادن اعتراض و نارضايتي بدون مداخله و رويارويي با نيرو‌هاي پليس داشته باشد؛ كه در صورت تكرار و روندسازي مي‌تواند تبديل به مقاومت شود. اعتراض مي‌تواند به صورت تحصن، مخالفت‌خواني، كم‌كاري، كارشكني و تجمع مسالمت‌آميز انجام شود.

2ـ  عدم همكاري با دولت (نافرماني مدني)

به مجموعه اقداماتي گفته مي‌شود كه از سوي مردم يا برخي جمعيت‌ها به منظور ايجاد محدوديت يا خودداري از همكاري‌هاي سياسي، اقتصادي،‌اجتماعي و امنيتي با دولت اتخاذ گردد. مواردي مانند عدم پرداخت ماليات، قبوض مصارف خدمات عمومي، بيرون كشيدن پول و سرمايه خود از شبكه‌هاي دولتي، عدم مشاركت سياسي مانند عدم مشاركت در انتخابات.

3ـ  مداخله غير خشونت‌آميز

به معناي ايجاد اختلال در نظم عمومي مؤسسات، سازمان‌ها، برنامه‌ها، طرح‌ها و فعاليت‌هاي دولت، توسط افراد، تشكل‌ها و دولت‌هاي ديگر است. (نوع اقدام حتماً بايد خشونت‌آميز باشد) مثلاً خرابكاري نامحسوس يا تصرف غيرخشونت‌آميز يك ساختمان با نهاد دولتي از جمله اين موارد است. (همان : 75)

4ـ جذب مخالفان حكومت

به معناي جرأت دادن به مخالفان و حمايت از آنان در هنگام سختي و خطر با هدف هويت‌بخشي، انسجام بخشي، تحريك‌پذيري، افزايش انگيزه و اعتماد به منظور ايمان‌سازي مسير مقابله از سوي يك دولت يا سازمان دشمن عليه دولتي ديگر است. (همان: 75-76).

سوم ـ روش های شبکه ای:

در روش‌هاي مبتني بر شبكه هدف اصلي اطلاعات و ارتباطات بر روي شبكه است. بنابراين اينترنت‌ها، مخازن و پايگاه‌هاي اطلاعاتي و سايت‌هاي كنترل و فرمان از بخش‌هاي مهم و مورد توجه در اين روش‌اند. روش‌هاي شبكه‌اي را به دو دسته مي‌توان تقسيم كرد: «ديجيتالي» و «الكترونيكي».

1) ديجيتالي

روش‌هاي ديجيتالي به روش‌هايي گفته مي‌شود كه از طريق فعاليت در فضاي ديجيتالي اهداف جنگي را پي مي‌گيرد و يا به دنبال اختلال در ارتباط، سرقت اطلاعات و يااختلال در سامانه‌هاي مديريت در شبكه‌هاي اينترنت، اينترنت، و اكسترانت‌اند. از اين اقدامات به جنگ رايانه‌اي هم تعبير مي‌كنند. حمله‌هاي هكري را مي‌توان مشهورترين روش ديجيتالي دانست.

2) الكترونيكي

روش‌هاي الكترونيكي مجموعه روش‌هايي است كه از طريق وسايل الكترونيكي مانند ماهواره و راديو و تلويزيون اهداف كشور مهاجم را پي مي‌گيرند و يا به دنبال اختلال در اين وسايل و امواج مربوطه‌شان هستند.(صدرا…،1388: 119-153 )

اختصاصی سایت رهبران شیعه

 نظر دهید »

ابزار‌هاي جنگ نرم

15 مهر 1389 توسط نخعي فرد

وسعت ابعاد و زمينه‌هاي جنگ نرم سبب مي‌شود كه دايره وسيعي از ابزار مدرن را در زمره ابزار‌هاي اين جنگ بگنجانيم. به علاوه كه خصلت ابتكاري و ابداعي در اين جنگ سبب مي‌شود اين دايره دائماً وسعت بيشتري يابد و ابزار‌هاي جديد و ابداعي هم به اين فهرست افزوده شوند. اين ابزار‌ها را اجمالاً ذيل چهار مقوله مي‌توان گنجاند: صنايع فرهنگي، رسانه‌ها، فن‌آوري‌هاي نوين ارتباطي و تبليغاتي. چهار مقوله‌اي كه ارتباطي تنگاتنگ و پيچيده با هم دارند.

الف ـ صنايع فرهنگي:

1ـ  سينما

جذابيت فراوان و قدرت و سرعت انتقال بالا و نيز قابليت بالاي تكثير محصولات صنعت سينما، يعني طيف وسيع فيلم‌ها، سبب شده است كه دنياي غرب به عنوان  مخترع و صاحب اوليه اين صنعت، بيشترين استفاده را از آن در جهت تبليغ و ترويج فرهنگ و ارزش‌هاي خود در جوامع ديگر ببرد و سهمي ويژه را در اين راستا به اين صنعت اختصاص دهد. تأسيس تشكيلاتي چون هاليوود از بزرگترين گام‌ها در اين راستا است.

سينماي آمريكا، در بسياري مصاديق، سينمايي است به اقتضاي ديگر مصنوعات سرمايه‌داري، بر پايه سكس و خشونت و ترس. سينمايي مبلغ و مروج مظاهر فرهنگ غربي و در موارد بسيار حاوي هجمه‌هاي صريح و غيرصريح به فرهنگ‌ها و نظام‌هاي ارزشي مخالف و مقابل غرب، از جمله ارزش‌هاي ديني.

2ـ كارتون (انيميشن)

در كنار سينما، صنعت انيميشن‌سازي (پويانماي) هم صنعت مستقلي است كه هواداران بسياري را خصوصاً در بين مخاطبان كودك و نوجوان به خود جذب كرده است.

شخصيت‌هاي ساده و دوست‌داشتني دنياي كارتون براي مخاطبان و دوستداران كودك و نوجوان‌شان به آساني به عنوان الگو پذيرفته مي‌شوند و كودكان سعي مي‌كنند از رفتار‌ها و برخورد‌هاي آنان تقليد كنند.

وجود همين قابليت مهم است كه سبب شده كارتون‌ها در فرآيند هجوم نرم جهان غرب عليه ديگر فرهنگ‌ها و كشور‌ها نقشي ويژه را به خود اختصاص دهند. اين رويكرد را خصوصاً در نسل جديد كارتون‌ها مي‌توان ديد.

3ـ ماهواره

ماهواره امكانات بي‌نظيري را پيش روي صاحبان رسانه و دولت‌ها و قدرت‌ها گذاشته است كه رسانه‌هاي پيشين در تأمين آن‌‌ها ناتوان بودند. شايد بتوان كار ويژه ماهواره در جنگ نرم را به جهت فضاي آزاد و رها از چارچوب و قانوني كه بر آن حاكم است انتشار برنامه‌ها و مطالبي دانست كه مخالف و مغاير با ارزش‌ها و اصول كشور مورد هدف‌اند.

4ـ اسباب‌بازي

از جمله ديگر كالا‌هاي فرهنگي موثر كه خصوصاً با توجه به قشر مخاطب‌اش اهميتي مضاعف و وضعيتي حساس دارد، اسباب‌بازي‌ها است.

اسباب‌بازي‌ها مصنوع شركت‌هاي غربي، در عمل مبلغان و مروجان فرهنگ زندگي مدرن (غربي)‌اند براي كودكان آن كشور‌ها و حتي ديگر كشور‌ها است تا از همان سنين كودكي با اين فرهنگ آشنا شده و با آن انس بگيرند. تغييري بنيادين كه بعد‌ها به سختي مي‌توان ثمرات‌اش را اصلاح كرد.

بازي‌هاي رایانه‌اي:

اما پس از رواج استفاده از رايانه در منازل شخصي، يكي از مهمترين موارد استفاده براي كودكان و نوجوانان بازي‌هاي رايانه‌اي بود. اين بازي‌ها كه نسل‌هاي پيشين‌شان آتاري، كمودور و پلي‌استيشن بودند، با استفاده از قابليت‌هاي رايانه، توانستند خيلي زود همه رقباي سنتي خود را كنار بزنند و بازار گسترده‌اي را به خود جلب نمايند.

سود سرشار اقتصادي كه سالانه از محل فروش اين بازي‌ها عايد كمپاني بزرگ سازنده آن‌ها مي‌شود، سبب شده است كه بازي‌هاي رايانه‌اي يكي از مهمترين ابزار‌هايي باشند كه قدرت‌هاي جهاني از آن در راستاي جنگ نرم و ترويج و تبليغ و مدل زندگي غربي نهايت استفاده را بكنند.

موسيقي:

از جمله ديگر مقولات فرهنگي که در جريان نبرد نرم مورد استفاده وسيع نظام تبليغ رسانه‌اي غرب قرار گرفته است،‌موسيقي است. موسيقي از جمله هنر‌هايي است كه به جهت قابليت‌هايش در عمده تمدن‌ها و فرهنگ‌ها مي‌توان نمونه‌اي منحصر به فرد از آن را يافت.

مغرب زمين از اين قاعده مستثنا نيست و در آن از ديرباز به عنوان يكي از عناصر فرهنگي آن ديار، موسيقي حضور داشته است. هر بار به شكل و قالبي از موسيقي مخصوص درباره شاهان و اشراف گرفته تا موسيقي عامه مردم. آنچه كه امروز به نام موسيقي مدرن غربي البته پيش از آن كه در چنين سنتي ريشه و با آن نسبتي داشته باشد؛ مأخوذه و ملهم است از موسيقي جاز سياهان آفريقا كه در آمريكا شكل و شمايلي نو گرفته و امروزه به موسيقي آن ديار شناخته مي‌شود.

ب) ابزار‌هاي رسانه‌اي

اساساً رسانه‌ها در جنگ نرم‌ نقش ويژه و منحصر به فردي را ايفا مي‌كنند. تا آنجا كه از آن به «جنگ رسانه‌اي» (Media War) تعبير مي‌شود. بنيادي‌ترين تعريف جنگ رسانه‌اي استفاده از رسانه‌ها براي تضعيف كشور هدف و بهره‌گيري از توان و ظرفيت رسانه‌ها (اعم از مطبوعات، خبرگزاري‌ها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات) به منظور دفاع ازمنافع ملي است. جنگ رسانه‌اي يكي از برجسته‌ترين جنبه‌هاي جنگ نرم و جنگ‌هاي جديد بين‌المللي است. جنگ رسانه‌اي تنها جنگي است كه حتي در شرايط صلح‌نيز بين كشور‌ها به صورت غير رسمي ادامه دارد.

1ـ مطبوعات

حتي علي‌رغم ظهور رسانه‌هاي نوين و شيوه‌هاي سهل‌تر و كارآمدتر اطلاع‌رساني، باز مطبوعات اعم از روزنامه‌ها، مجلات و… جايگاه مهمي را در اطلاع‌رساني و شكل‌دهي افكار عمومي ايفا مي‌كنند. خصوصاً روزنامه‌هاي كثيرالانتشار بين‌المللي كه محصول كمپاني‌هاي بزرگ خبر پراكني‌اند و مشتركين و مخاطبان فراواني را در سرتاسر جهان جذب كرده‌اند. البته در سال‌هاي اخير و با ظهور نشريات الكترونيكي و نشريات الكترونيكي ديگر مشكلات مربوط به ايجاد مانع براي ورود به كشور مخالف هم كمرنگ شده است.

2ـ راديو

راديو‌ها خصوصاً رايدو‌هاي بين‌المللي از جمله مؤثرترين و معمول‌ترين رسانه‌هايي است كه دول متخاصم از سال‌ها پيش از آن‌ها براي تأثيرگذاري بر افكار عمومي كشور مقابل‌شان بهره مي‌گيرند. اجمالاً كار ويژه راديو‌ها در جنگ نرم را مي‌توان تهيه، تدوين و پخش اخبار و گزارش‌ها و تحليل‌هايي  عليه كشور‌ها و دولت‌هاي رقيب و در راستاي منافع سياسي، فرهنگي و اقتصادي كشور متبوع خود دانست. اقدامي كه با هدف تأثيرگذاري بر افكار عمومي شهروندان كشور هدف و جلب اعتماد آن‌ها به خود و در مقابل بي‌اعتماد‌سازي آن‌ها به رسانه‌هاي داخلي و نظام سياسي‌اش انجام مي‌شود.

3ـ تلویزیون

از جمله رسانه‌هاي پيشتاز و پرمخاطب تلويزيون‌هاي بين‌المللي‌اند كه ميليون‌ها نفر را در سراسر جهان مخاطب برنامه‌هاي مختلف خود قرار مي‌دهند.

كار ويژه تلويزيون‌ها در جنگ نرم را مي‌توان تهيه و پخش برنامه‌هاي خبري و تحليل و گزارش‌هايي از كشور هدف بر خلاف روايت رسانه‌هاي رسمي و دولتي آن كشور و در راستاي سياه‌نمايي اوضاع آن كشور يا ارايه روايتي مطلوب خود از آن به مخاطبان است. در اين راستا آنان بخش ويژه از توان خود را به پوشش‌دهي اقدامات و فعاليت‌هاي تخريبي اپوزيسيون آن كشور اختصاص مي‌دهند و سعي مي‌كنند خلأ ارتباطي مخاطبان دولت رقيب را از اين طريق مرتفع سازند.

4ـ خبرگزاري‌ها و آژانس‌هاي خبري

خبرگزاري‌هاي بين‌المللي يكي از عمده‌ترين ابزار‌هاي جنگ رسانه‌اي در جهان محسوب مي‌شوند. اين خبرگزاري‌ها هر روزه باتوليد ميليون‌ها كلمه خبر و مخابره آن با پيشرفته‌ترين تكنولوژي‌هاي ارتباطي، فرآيند اطلاع‌رساني جهاني را تحت سيطره و كنترل خود دارند. آن‌ها مي‌توانند با سانسور يك خبر يا دادن پوشش وسيع به يك رويداد، افكار عمومي جهان را له يا عليه آن مسأله برانگيزانند. اهميت خبرگزاري‌ها زماني آشكار مي‌شوند كه بدانيم اكثر مطبوعات، خبرگزاري‌هاي ملي و منطقه‌اي و شبكه‌هاي راديو تلويزيوني، اخبار و اطلاعات عمده خود را از اين آژانس‌هاي خبري دريافت مي‌كنند.

فن‌آوري‌هاي نوين ارتباطي:

1) اينترنت

بي‌گمان مهم‌ترين و موثرترين اتفاقي كه در عرصه رسانه‌ها افتاده است را مي‌توان ظهور اينترنت دانست. قابليت‌هايي بي‌نظيري كه اينترنت با خود به ارمغان آورده سبب شده اين پديده به مهمترين و موثرترين ابزار جنگ نرم بدل شود.

سايت‌هاي خبري و خبرگزاري‌هاي اينترنتي

اینترنت زمیته سازظهور و رواج طیف وسیعی از خبرگزاری های مجازی واینتر نتی شده است. خصوصیات فضای مجازی و این که فعالیت در آن به مراتب آسان تر وکم هزینه تر است و امکان پنهان کردن هویت واقعی هم فراهم است. این رسانه ها خط قرمزهای کمتری را در برابر خود می بینند

2-1) رسانه‌هاي اجتماعي

به گروهی از رسانه های آن لاین که در این فضای جدید متولد شده اند عنوان رسانه های اجتماعی داده شده است. هر کاربر اینترنتی به راحتی می تواند مطالب تولیدی خود را در فضای مجازی منتشر کند.

انواع رسانه‌هاي اجتماعي

رسانه‌هاي اجتماعي را مي‌توان در هفت گروه دسته‌بندي كرد. شبكه‌هاي اجتماعي، وبلاگ‌ها، ويكي‌ها، پادكست‌ها، فروم‌ها، كاميونيتي‌هاي محتوايي و ميكروبلاگ‌‌ها هفت نوع رسانه‌هاي اجتماعي محسوب مي‌شوند. (صدرا…،1388 :159-234)

سایت رهبران شیعه


 نظر دهید »

آرماگدون، عوام فریبی و انتظار موعود

15 مهر 1389 توسط نخعي فرد

آرماگدون، عوام فریبی و انتظار موعود صهیونیسم‌ یهودی‌ و مسیحی‌ از یک‌ سو با معرفی‌ چند سال‌ آینده‌ به‌ عنوان‌ دوران‌ ظهور، سیستم‌ سیاسی‌ حاکم‌ بر ایالات‌ متحده‌ را به‌ عنوان‌ یگانه‌ منجی‌ بشریت‌ تبلیغ‌ می‌کند… خبرگزاری شبستان: سخن‌ به‌ گزافه‌ نگفته‌ایم‌ اگر دول‌ غربی‌ را در پیگیری‌ مسأله‌ «آخرالزمان‌» از ما شیعیان‌ به‌ مراتب‌ فعال‌تر بدانیم‌. بازخوانی‌ پرونده‌ «میشل‌ نوستر آداموس‌» از سوی‌ اورسن‌ ولز در فیلم‌ «مردی‌ که‌ آینده‌ را دید»، تنها یکی‌ از حلقه‌های‌ مشهور این‌ تلاش‌ است‌ که‌ اخیراً برخی‌ جامعه‌شناسان‌ و کارشناسان‌ امور ارتباطی‌ کشورمان‌ هم‌ بر آن‌ تفطن‌ یافته‌اند.


حال‌ آنکه‌ این‌ زنجیره‌ حلقه‌های‌ دیگری‌ هم‌ دارد که‌ برخی‌ به‌ پیش‌ از ساخت‌ این‌ فیلم‌ ـ در دهه‌ هشتاد ـ و بعضی دیگر به‌ حوادث‌ قریب‌الوقوع‌ ماه‌های‌ آینده‌ مربوط‌ می‌شود. طراحی‌ «جنگ‌ ستارگان‌» از سوی‌ دولت‌ ریگان‌ نیز از جمله‌ حلقات‌ مشهود این‌ تئوری‌ است‌ که‌ پس‌ از روی‌ کار آمدن‌ دولت‌ بوش‌ پسر، دوباره‌ در دستور کار مقامات‌ کاخ‌ سفید قرار گرفته‌ است‌. در مقاله‌ای‌ که‌ چهار سال‌ پیش‌ ترجمه‌ کردم ‌به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ شده‌ که‌ مؤسسات‌ دینی‌ راستگرایان‌ مسیحی‌ از سال‌های‌ دهه‌ 80 میلادی‌، مردم‌ کشورهای‌ غربی‌ را به‌ ایمان‌ جمعی‌ به‌ وقوع‌ حادثه‌ای‌ بزرگ‌ در سرزمین‌ شام‌ توجه‌ داده‌اند.


بنا به‌ پیش‌بینی‌ این‌ گروه‌ از مفسران‌ که‌ از جمله‌ مشاوران‌ عالی‌ کاخ‌ سفید محسوب‌ می‌شوند، در آینده‌ لشکری‌ از به‌ اصطلاح‌ دشمنان‌ مسیح‌ که‌ بدنه‌ اصلی‌ آن‌ از میلیون‌ها نظامی‌ تشکیل‌ یافته‌، از عراق‌ حرکت‌ می‌کند و پس‌ از گذشتن‌ از رود خشک‌ فرات‌ به‌ سوی‌ قدس‌ رهسپار می‌شود؛ اما نیروهای‌ مؤمن‌ به‌ مسیح‌ راه‌ این‌ لشکر را سد کرده‌، همگی‌ در دره‌ای‌ به‌ نام‌ آرماگدون‌ (یا همان‌ هرمجدّون‌) با همدیگر برخورد خواهند کرد. به‌ پیشگویی‌ و بلکه‌ برنامه‌ریزی‌ نظامی‌ این‌ دول‌ و به‌ منظور تسریع‌ در روند ظهور مسیح‌ یهودی‌، وقوع‌ نبردی‌ هسته‌ای‌ در این‌ منطقه‌ اجتناب‌ناپذیر است‌.

جنگی‌ جهانی‌ که‌ به‌ مرگ‌ میلیون‌ها نفر غیر یهودی‌ و غیر مسیحی‌ بینجامد. چیزی‌ شبیه‌ اعتقاد غلط‌ برخی‌ افراد در کشور خود ما که‌ تسریع‌ ظهور حضرت‌ حجت‌(عج‌) را به‌ دامن‌ زدن‌ به‌ فساد و تباهی‌ منوط‌ می‌دانند. جالب‌ توجه‌ این‌ است‌ که‌ اغلب‌ نظریات‌ تئوری‌پردازان‌ به‌ نام و مشهور‌ آمریکایی‌ در جهت‌ توجیه‌ منطقی‌ این‌ رویداد انجام‌ گرفته‌ که‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ می‌توان‌ به‌ نظریه‌ مشهور هانتینگتون‌ با عنوان‌ «برخورد تمدن‌ها» اشاره‌ کرد.


نکته‌ مهم‌ و جالب‌ توجه‌ دیگر، حضور برخی‌ اسامی‌ در میان‌ باورمندان‌ به‌ این‌ تئوری‌ است‌ که‌ از جمله‌ سیاستگزاران‌ فعلی‌ ایالات‌ متحده‌ محسوب‌ می‌شوند و البته‌ از حدود سه‌ دهه‌ پیش‌ به‌ این‌ سو ـ یعنی‌ از اوایل‌ دهه‌ 70 میلادی‌ ـ در جهت‌ تحقق‌ این‌ نقشه‌ تلاش‌ می‌کرده‌اند. فی‌المثل‌ دانلدرامفلد و بوش‌ پدر و پسر که‌ هر دو از همفکران‌ دو کشیش‌ صهیونیست‌ هتاک‌ به‌ پیامبر اسلام‌(ص‌) یعنی‌ جری‌ فال‌ول‌ و پت‌ رابرتسون‌ هستند. انتخاب‌ بوش‌ پدر و پسر به‌ ریاست‌ جمهوری‌ ایالات‌ متحده‌ به‌ پیشنهاد و حمایت‌ فال‌ول‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ و فال‌ول‌ همان‌ کسی‌ است‌ که‌ در طول‌ سی‌ سال‌ گذشته‌ رهبری‌ موج‌ نوی‌ صهیونیسم‌ مسیحی‌ را در ایالات‌ متحده‌ به‌ عهده‌ داشته‌ است‌. دو شبکه‌ تلویزیونی‌ پت‌ رابرتسون‌ و جری‌ فال‌ول‌ به‌ طور متوسط‌ قریب‌ به‌ بیست‌ میلیون‌ خانوار را تحت‌ پوشش‌ دارند و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ اغلب‌ ناظران‌، شمار معتقدان‌ به‌ وقوع‌ جنگ‌ هسته‌ای‌ آرماگدون‌ را تا هفتاد میلیون‌ نفر تخمین‌ می‌زنند.

عمده‌ دلیل‌ باورمندان‌ به‌ الهیات‌ آرماگدون‌، وجود آیاتی‌ در کتاب‌ مکاشفات‌ یوحناست‌ که‌ به‌ تلویح‌ از وقوع‌ جنگی‌ در دره‌ مجدو و با حضور سپاهیانی‌ از ملل‌ مختلف‌ سخن‌ می‌گویند. از آنجا که‌ از جمله‌ این‌ حاضران‌ سپاهیانی‌ از بابل‌ ـ عراق‌ کنونی‌ ـ و همچنین‌ شمال‌ آفریقا هستند و هم‌ از آنجا که‌ در کتب‌ «عهد عتیق‌» و «جدید» سخنی‌ از نژاد زرد گفته‌ شده‌، امروزه‌ برای‌ تطبیق‌ این‌ عناوین‌ بر دول‌ یا ملت‌های‌ کشورهایی‌ چون‌ عراق‌ و ایران‌ و لیبی‌ و سودان‌ و از سوی‌ دیگر چین‌ و کره‌ شمالی‌ تلاش‌ معتنابهی‌ صورت‌ می‌گیرد. چنانکه‌ حتی‌ نظریه‌پردازانی‌ رسمی‌ چون‌ هانتینگتون‌ عمده‌ دلیل‌ لزوم‌ اتحاد ملل‌ غربی‌ را، نزدیکی‌ قریب‌الوقوع‌ تمدن‌های‌ کنفوسیوسی‌ و اسلامی‌ می‌دانند.

دوست‌ عزیز ما جناب‌ سید امیر حسین‌ اصغری‌ در مقاله‌ای‌ جداگانه‌ به‌ تطبیق‌ این‌ تئوری‌ها اقدام‌ کرده‌اند و تلاقی‌ خطوط‌ اصلی‌ نظریات‌ تافلر، فوکویاما و هانتینگتون‌ را با تبلیغات‌ کشیشان‌ صهیونیست‌ آمریکایی‌ نشان‌ داده‌اند. نکته‌ مغفول‌ عنه‌ همه‌ این‌ جهت‌گیری‌ها، انطباق‌ کامل‌ پیشگویی‌های‌ دو کتاب‌ یوحنا (سنت‌ جان‌) یعنی‌ مکاشفات‌ و انجیل‌، بر وجود مقدس‌ امام‌ عصر(عج‌) است‌ که‌ در ادامه‌ مطلب‌ به‌ اجمال‌ به‌ آن‌ اشاره‌ خواهیم‌ کرد، اما پیش‌ از ورود به‌ آن‌ بحث‌ تحلیلی‌ اشاره‌ به‌ سابقه‌ای‌ تاریخی‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. قوم‌ یهود از دیرباز در آرزوی‌ تحقق‌ حکومت‌ جهانی‌ خود تلاش‌ می‌کرده‌اند. از جمله‌ تمهیدات‌ این‌ قوم‌ در جهت‌ تسریع‌ حاکمیت‌ جهانی‌ یادشده‌، تشکیل‌ انجمن‌های‌ سری‌ و فرقه‌های‌ مذهبی‌ خاص‌ بوده‌ است‌.

فراماسونری‌ و فرقه‌هایی‌ چون‌ بابیه‌ و بهائیه‌ (که‌ این‌ دومی‌ هم‌ اینک‌ نیز در اسرائیل‌ پایگاه‌ دارد) از جمله‌ این‌ انجمن‌ها و فرقه‌ها هستند. مع‌الاسف‌ اندیشوران‌ دیگری‌ از سایر اقوام‌ ـ به‌ خصوص‌ دین‌ مسیح‌ ـ هر از گاهی‌ به‌ شعارهای‌ این‌ گروه‌ از تندروان‌ یهودی‌ فریفته‌ شده‌ و با ورود برخی‌ آموزه‌های‌ یهودی‌ به‌ دین‌ خود به‌ این‌ روند سرعت‌ بخشیده‌اند. نمونه‌ این‌ التقاط‌ را در قرن‌ نخست‌ میلادی‌ و پس‌ از عروج‌ عیسی‌(ع‌) شاهدیم‌ که‌ «پولس‌ رسول‌» عامل‌ اصلی‌ آن‌ به‌ شمار می‌آید.

در مقاله‌ای‌ دیگر درباره‌ نقش‌ پولس‌، در تبعید و انزوای‌ نخستین‌ وارث‌ عیسی‌(ع‌) یعنی‌ پترس‌ (سن‌پیتر) یا همان‌ شمعون‌ ـ جد گرامی‌ حضرت‌ نرجس‌(ع‌) ـ سخن‌ گفته‌ و به‌ تفصیل‌ درباره‌ تطابق‌ حادث‌ سقیفه‌ با آنچه‌ در کلیسای‌ سن‌پیتر گذشت‌ به‌ بحث‌ و بررسی‌ پرداخته‌ام‌. این‌ نفوذ همه‌ جانبه‌ عناصر تلمودی‌ در کیش مسیحی‌ به‌ نحوی‌ است‌ که‌ پس‌ از ظهور نبی‌ مکرم‌ اسلام‌(ص‌) و علی‌رغم‌ ذکر نام‌ شریفش‌ در کتب‌ عهد عتیق‌ و جدید، یهودیان‌ و مسیحیان‌ بسیاری‌ از پذیرش‌ آن‌ حضرت‌ سر می‌پیچند و عربی‌ بودن‌ و نه‌ عبری‌ بودن‌ آن‌ نبی‌مکرم‌ را عمده‌ دلیل‌ این‌ سرپیچی‌ معرفی‌ می‌کنند. همین‌ حادثه‌ در آینده‌ نیز به‌ وقوع‌ خواهد پیوست‌. به‌ عبارتی‌ ورود عناصر یهودی‌ در کیش‌ مسیحی‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ از موعود منتظر ادیان‌ چهره‌ای‌ مشوه‌ ارائه‌ داده‌ و مردمان‌ را به‌ انتظار پادشاهی‌ اسرائیلی‌ کشانده‌ است‌..


بی‌جهت نیست‌ که‌ در آستانه‌ سال‌ دو هزار و با طرح‌ مسأله‌ Y2k و پیشگویی‌های‌ نوستراداموس‌، تب‌ مهاجرت‌ به‌ سرزمین‌ قدس‌ شدت‌ گرفت‌ و عده‌ معتنابهی‌ از فرقه‌های‌ اهل‌ کلرادو و اوکلاهما به‌ این‌ سرزمین‌ مقدس‌ سفر کردند. در چند سال‌ گذشته‌ و تحت‌ تأثیر تبلیغات‌ صهیونیستی‌، شمار بسیاری‌ از فیلم‌سازان‌ غربی‌ به‌ همین‌ واقعه‌ پرداخته‌اند و سری‌ فیلم‌های‌ جنگ‌های‌ ستاره‌ای‌ جورج‌ لوکاس‌، یا آثاری‌ از قبیل‌ روز استقلال‌، آرماگدون‌، ترمیناتور و به‌ ویژه‌ فیلم‌ سینمایی‌ ماتریکس‌ به‌ تبلیغ‌ مجدد همین‌ عناوین‌ و در پوششی‌ از داستان‌های‌ علمی‌ ـ تخیلی‌ پرداخته‌اند. فی‌المثل‌ از سرزمین‌ موعود فیلم‌ ماتریکس‌ یاد می‌کنیم‌ که‌ همان‌ ûzion‎ یا «صهیون‌» است‌! این‌ روند که‌ با ساخت‌ فیلم‌های‌ عظیمی‌ چون‌ «ده‌ فرمان‌» و «بن‌هور» در آستانه‌ تشکیل‌ دولت‌ صهیونیستی‌ آغاز شده‌، در دو سال‌ گذشته‌ شتابی‌ روزافزون‌ گرفته‌ و همه‌ آنچه‌ در جهان‌ واقع‌ و پس‌ از حادثه‌ یازدهم‌ سپتامبر اتفاق‌ افتاده‌، ترجمان‌ عملی‌ همان‌ سناریوست‌.

این‌ البته‌ امر تازه‌ای‌ نیست‌. دویست‌ و اندی‌ سال‌ قبل‌ نیز چنین‌ حرکتی‌ توسط‌ کشیشی‌ مسیحی‌ به‌ نام‌ ویلیام‌ میلر انجام‌ گرفت‌ که‌ متعاقب‌ آن‌ گروه‌ کثیری‌ از مسیحیان‌ «ادونتیست‌» به‌ ظهور قریب‌الوقوع‌ عیسی‌(ع‌) در ماه‌ مارس‌ سال‌ 1844 میلادی‌ باور یافتند. این‌ تاریخ‌ به‌ علت‌ عدم‌ وقوع‌ پیش‌بینی‌ میلر به‌ نام‌ «حسرت‌ بزرگ‌» (The great disappointment) خوانده‌ می‌شود. نمونة‌ دیگر، تلاش‌ چند ده‌ ساله‌ فردی‌ به‌ نام‌ «شبتابن‌ صبی‌»، خاخام‌ صهیونیست‌ خوش‌ سیمایی‌ است‌ که‌ سال‌ 1648 را سال‌ ظهور مسیح‌ یهودی‌ می‌دانست‌. شبتای‌ اعلام‌ کرده‌ بود که‌ روح‌ الهی‌ در او حلول‌ کرده‌ و او را نجات‌بخش‌ اسرائیل‌ و بنیانگذار دولت‌ یهود خوانده‌ است‌. جالب‌ آنکه‌ شبتای‌ پس‌ از سفرهای‌ گوناگون‌ به‌ کشورهای‌ مختلف‌، عاقبت‌ به‌ عثمانی‌ می‌رود و با اختیار نامی‌ اسلامی‌ خود را «محمدباب‌» می‌خواند! این‌ «باب‌»، البته‌ با سید باب‌ معروف‌ که‌ فردی‌ ایرانی‌ بوده‌ متفاوت‌ است‌.

سفر او به‌ ازمیر با اعتقاد روزافزون‌ مسیحیان‌ به‌ ظهور قریب‌الوقوع‌ موعود منتظر همراه‌ می‌شود و شبتای‌ با سوء استفاده‌ از این‌ جو، خود را مسیح‌ یهودیان‌ و عیسویان‌ هر دو می‌خواند. بنا به‌ اعتقاد پیروان‌ شتبای‌، او کسی‌ بود که‌ در سال‌ 1666 عاقبت‌ به‌ ارض‌ موعود خواهد رفت‌ و دولت‌ یهود را در آنجا پایه‌گذاری‌ خواهد کرد. این‌ دوران‌ همچنین‌ با ظهور خاخام‌ دیگری‌ به‌ نام‌ «نجمه‌ کوهین‌» مصادف‌ است‌ که‌ او نیز خود را مسیح‌ یهود خوانده‌ و پیروان‌ خود را به‌ تشکیل‌ دولت‌ اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ مرکزی‌ برای‌ حکومت‌ جهانی‌ یهود دعوت‌ می‌کرد. به‌ نظر می‌رسد این‌ حوادث‌ تاریخی‌ در دو دهه‌ اخیر به‌ نحوی‌ به‌ جامعه‌ غربی‌ بازگشته‌ و متأسفانه‌ گروهی‌ از هموطنان‌ مسلمان‌ ما را هم‌ زیرکانه‌ فریب‌ داده‌ است‌.

این‌ نویسنده‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از محققان‌ مسأله‌ مهدویت‌، از موج‌ سواری‌ جماعتی‌ که‌ به‌ گمان‌ انتظار وجود مقدس‌ امام‌ عصر( روحی‌ فداه‌) به‌ آسیاب‌ دشمن‌ آب‌ همکاری‌ می‌ریزند، به‌ شدت‌ اظهار برائت‌ کرده‌ و همه‌ کارشناسان‌ فن‌ را به‌ لزوم‌ بحث‌ از آسیب‌شناسی‌ قضیه‌ مهدویت‌ و پالایش‌ این‌ مبحث‌ از عناصر تلمودی‌ هشدار می‌دهم‌. استقبال‌ از جنگ‌ در شرایطی‌ که‌ دشمن‌ صهیونیستی‌ خود را تا بن‌ دندان‌ مسلح‌ کرده‌ و بر اندیشه‌ خام‌ گروهی‌ متعصب‌ سوار گشته‌، نه‌ نشان‌ شجاعت‌، بلکه‌ بهانه‌ دادن‌ به‌ دست‌ گروهی‌ است‌ که‌ قائمه‌ مسیحیان‌ جهان‌ را در جهت‌ وقوع‌ یک‌ جنگ‌ صلیبی‌ نوآیین‌، ساماندهی‌ کرده‌اند. در این‌ بحران‌ صحبت‌ از «صلح‌ جهانی‌» و معرفی‌ چهره‌ حقیقی‌ و معصوم‌ امام‌ عصر به‌ عنوان‌ موعود «مشترک‌» ادیان‌، وظیفه‌ای‌ است‌ بس‌ سترگ‌ که‌ مع‌الاسف‌ به‌ شدت‌ به‌ آن‌ بی‌اعتنایی‌ می‌شود. جامعه‌ جهانی‌ در حال‌ حاضر نیازمند درکی‌ متقابل‌ درباره‌ مسأله‌ موعود و فهم‌ وحدت‌ این‌ موجود منتظر است‌.

این‌ بنده‌ در بسیاری‌ از مقالات‌ خود به‌ انطباق‌ موعود منتظر مسیحیان‌ بر امام‌ عصر ما(عج‌)، تأکید کرده‌ و به‌ همدلی‌ همه‌ ادیان‌ در این‌ باره‌ فرا خوانده‌ام‌. در این‌ مقام‌ نیز همگان‌ را به‌ مفاهمه‌ در این‌ باره‌ فرا می‌خواند و گویندگان‌ مذهبی‌ و نویسندگان‌ کتب‌ و مقالات‌ عامه‌ پسند را از پرداختن‌ به‌ موضوعات‌ اختلافی‌ و یا افتادن‌ در دام‌ فعالیت‌های‌ تبلیغی‌ رسانه‌های‌ غربی‌ پرهیز می‌دهم‌. هدف‌ فعلی‌ دشمن‌ ایجاد اختلاف‌ در میان‌ پیروان‌ ادیان‌ از طریق‌ برخوردهای‌ دینی‌ و معرفی‌ حجج‌ ساختگی‌ برای‌ منتظران‌ مسیح‌ و مقتدای‌ او مهدی‌ است‌. امروزه‌ کم‌ نیستند سایت‌های‌ رایانه‌ای‌ و رسانه‌های‌ دیداری‌ و شنیداری‌ متعددی‌ که‌ افراد شناخته‌ شده‌ یا کم‌ و بیش‌ ناشناخته‌ای‌ را به‌ عنوان‌ امام‌ عصر معرفی‌ می‌کنند.

چنانکه‌ از سوی‌ دیگر تلاش‌ بر تخریب‌ چهره‌ این‌ افراد و ستاندن‌ محبوبیت‌ آنهاست‌. در این‌ حالت‌ توجه‌ ساده‌اندیشان‌ به‌ گروهی‌ خاص‌ از افراد به‌ عنوان‌ مصادیق‌ خاص‌ جلب‌ و پس‌ از شکست‌ محتمل‌ یا تخریب‌ وجهة‌ او، کلیت‌ اندیشه‌ انتظار زیر سؤال‌ می‌رود. چیزی‌ که‌ در شب‌ ژانویه‌ سال‌ دو هزار میلادی‌ و در بسیاری‌ کشورهای‌ جهان‌ با آن‌ مواجه‌ بودیم‌. صهیونیسم‌ یهودی‌ و مسیحی‌ از یک‌ سو با معرفی‌ چند سال‌ آینده‌ به‌ عنوان‌ دوران‌ ظهور، سیستم‌ سیاسی‌ حاکم‌ بر ایالات‌ متحده‌ را به‌ عنوان‌ یگانه‌ منجی‌ بشریت‌ تبلیغ‌ می‌کند و از سوی‌ دیگر با تراشیدن‌ موعودهای‌ دروغین‌، اذهان‌ خام‌ ساده‌اندیشان‌ را به‌ سوی‌ دست‌نشاندگان‌ مزدور خود متوجه‌ می‌سازد. تقابل‌ بن‌لادن‌ با ایالات‌ متحده‌ بی‌تردید یک‌ بازی‌ سیاسی‌ است‌ که‌ نمونه‌ نازل‌ آن‌ را در پیروزی‌ موقت‌ اعراب‌ در صحرای‌ سینا شاهد بودیم‌. پیروزی‌ ظاهری‌ و موقتی‌ که‌ نتیجه‌ باطنی‌ آن‌ حاکمیت‌ چند ساله‌ انور سادات‌ رئیس‌ جمهور معدوم‌ مصر و امضای‌ قرارداد صلح‌ کمپ‌دیوید بود.

قرارداد صلحی‌ که‌ پیروزی‌ صوری‌ اعراب‌ در جنگ‌ با اسرائیل‌ مقدمة‌الجیش‌ آن‌ و عامل‌ خواب‌ خرگوشی‌ مسلمانان‌ محسوب‌ می‌شد. همین‌ بازی‌ در اثنای‌ جنگ‌ کویت‌ تکرار شد و ساده‌اندیشی‌ تحلیل‌گران‌ ناآگاه‌ که‌ صدام‌ و بوش‌ پدر را در برابر هم‌ می‌دیدند، به‌ استقرار نیروهای‌ نظامی‌ غرب‌ در کل‌ منطقه‌ خلیج‌ و ترکیه‌ انجامید. اگر انورسادات‌ فراماسونری‌ بود که‌ در قالب‌ قهرمان‌ نبرد با اسرائیل‌ جلوه‌ کرد، صدام‌ نیز مزدوری‌ است‌ که‌ از آبشخور سیستم‌ سیاسی‌ غرب‌ تغذیه‌ می‌شود. در شرایط‌ خطیر حاضر که‌ ساخت‌ بنای‌ سلیمان‌ (هیکل‌) سرعتی‌ روزافزون‌ به‌ خود گرفته‌ و اسرائیلیان‌ کاشف‌ گوساله‌ زردی‌ که‌ چند سال‌ پیش‌ در اورشلیم‌ (بیت‌المقدس‌) پیدا شد، در جهت‌ تحقق‌ آن‌ تلاش‌ می‌کنند، همنوایی‌ با منادیان‌ علائم‌ ظهور صهیونی‌، همراهی‌ با نظریه‌پردازان‌ سیاسی‌ غربی‌ است‌. این‌ همه‌ از ساده‌اندیشی‌ دینداران‌ عوام‌ حکایت‌ می‌کند که‌ معرفت‌ امام‌ زمان‌ را با دامن‌ زدن‌ به‌ احساسات‌ عمومی‌ برابر می‌گیرند.


در متون‌ دینی‌ ما اگر چه‌ بر علایم‌ ظهور تأکید شده‌؛ اما در عین‌ حال‌ توقیت‌ زمان‌ ظهور کفر و قائل‌ به‌ آن‌ کذاب‌ دانسته‌ شده‌ است‌ و شاید به‌ همین‌ علت‌ بر لزوم‌ کتمان‌ دیدار یار غایب‌ از سوی‌ مشافهان‌ و تکذیب‌ مدعیان‌ از سوی‌ مستمعان‌ تا به‌ این‌ اندازه‌ تأکید کرده‌اند. اشتباه‌ تاریخی‌ شیعیان‌ تندرو در زمان‌ امام‌ صادق‌(ع‌) باعث‌ شد تا در یک‌ فریب‌ عمومی‌، حکومت‌ عباسی‌ بر جان‌ ومال‌ و ناموس‌ مسلمانان‌ حاکم‌ شود و علی‌رغم‌ منع‌ مؤکد امام‌ صادق‌(ع‌) از همراهی‌ با منادیان‌ سیاه‌ جامه‌ عباسی‌، علویانی‌ از زمره‌ سادات‌ حسنی‌ آتش‌ بیار این‌ معرکه‌ شوند.

. امام‌ که‌ از فرقه‌ پروری‌ دشمنان‌ آل‌ محمد(ص‌) خبر داشتند، ضمن‌ رد دعوت‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ این‌ دسته‌ از سادات‌ ساده‌ اندیش‌ را از همکاری‌ با عباسیان‌ بازداشتند؛ اما دریغ‌ و درد که‌ به‌ این‌ هشدار توجهی‌ نشد و بلکه‌ خود شیعیان‌ ـ تحت‌ تأثیر اندیشه‌ انتظار و شبهه‌ مصداقی‌ ـ به‌ فرق‌ مختلف‌ تقسیم‌ شدند. آیا جز این‌ است‌ که‌ محمد حنیفه‌ همان‌ امام‌ منتظر دانسته‌ شد و یا فرقه اسماعیلیه‌ در عوض‌ قبول‌ امامت‌ امام‌ هفتم‌ (امام‌ کاظم‌(ع‌)) برادر متوفای‌ آن‌ حضرت‌ را به‌ عنوان‌ مهدی‌ منتظر به‌ امامت‌ برگزیدند. ماه‌های‌ آینده‌ آبستن‌ حوادثی‌ است‌ که‌ عبور از آنها جز به‌ درایت‌ شیعیان‌ منتظر از یک‌ سو و قائمه‌ مسیحیان‌ با ایمان‌ از سوی‌ دیگر ممکن‌ نیست‌. مهدی‌ و مسیح‌ به‌ همه‌ آزاداندیشان‌ جهان‌ تعلق‌ دارند و ایجاد هرگونه‌ تقابل‌ صوری‌ در پیروان‌ آنها همان‌ خواسته‌ای‌ است‌ که‌ طراحان‌ تز حکومت‌ جهانی‌ صهیون‌ دنبال‌ می‌کنند.

ماهنامه موعود

 نظر دهید »

طلبه یک رسانه است....

14 مهر 1389 توسط نخعي فرد

طلبه یک رسانه است. وبلاگ رسانه است و طلبه هم باید رسانه باشد، «چون باید آنچه را از اسلام و دین می‌آموزد به دیگران منتقل کند. » یکی از مهم‌ترین مهارت‏هایی که یک طلبه باید به دست آورد، هنر فهم آموزه‏های دینی است. «تفقه» مقوّم هویت روحانی و از ذاتیات شخصیت طلبگی اوست و اگر حد نصاب دین‏شناسی و آگاهی از معارف اسلام در کسی نباشد، اطلاق «روحانی» بر او صحیح نیست.


روحانی باید بتواند دانش خود را به جریان اندازد و از آنجا که در خطوط انتقال وحی قرار می‏گیرد، تجهیزات لازم برای توزیعِ با سلیقة تعالیم دینی را بدون هرگونه افتادگی و ضایعه، در میان توده‏ها داشته باشد. هر عنصری که به این هدف کمک کند، در راستای اهداف طلبگی است و طلبه را کارآمدتر و مؤثرتر می‏گرداند. مهم‌ترین این مهارت‏ها قدرت نوشتن و هنر سخن‏وری است، زیرا بیشترین حجم اطلاعات از طریق گفتار و نوشتار منتقل می‏شود.


ذکر این نکته لازم است که تکنیک‏های امروزی بلاغت، بسیار بیش از آن است که در کتب گذشتگان گرد آمده است و در گذشته وجود داشت؛ بلاغت به معنای «رسایی پیام» است و امروزه در تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه محدود نیست. طرح‏ها، نمودارها، جداول، تقسیم بندی‏های درختی، خلاصه بحث، برجسته کردن واژه‏ها و جملات مهم، ویرایش دقیق متن، تصویر، ابزارهای کمک آموزشی و استفاده از روش‌ها و ابزارهای جدید انتقال پیام مانند رایانه و اینترنت نیز در بلاغت کلام مؤثراند. جهان کنونی که ما با آن در ارتباط هستیم و در آن زندگی می‌کنیم جهان ارتباطات نامیده می‌شود بارها دیده‌ایم که اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان به تمام جهان ارسال می شود.


وسایل ارتباطات جمعی و فردی مهمترین نقش را در زندگی کنونی مردم دارند. همانطور که اشاره شد طلبه بعد از خود‌سازی و یادگیری موازین دینی، مهترین وظیفه‌اش ابلاغ این پیام به جهانیان است و برای ابلاغ آن باید از وسایل ارتباط جمعی و فردی استفاده کند.

وبلاگ یک روزنامه الکترونیک است روزنامه‌ای که حرف‌های نویسنده خود را در سطح جهانی در دنیای وسیع اینترنت منتشر می‌کند جایی که هر کسی از هر جای جهان بخواهد می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. وبلاگ منعکس کننده اندیشه و فکر نویسنده است. اگر بخواهیم دقیق‌تر معنا کنیم و به زبان طلبگی تعریفش کنیم وبلاگ یک منبر نوشتاری اینترنتی است و این نوشتار به گونه‌ای صمیمانه است که هر کسی را به خود جذب می‌کند.


منبری با مخاطبان فراوان و نا محدود. وقتی مطلبی در اینترنت یا در وبلاگ‌ منتشر می‌شود تا زمانی که مطلب در اینترنت وجود دارد؛ یعنی تا زمانی که توسط نویسنده و یا سرویس دهنده ‌وبلاگ حذف نشده است در اینترنت باقی می‌ماند به عبارت دیگر تاریخ مصرف ندارند و منقضی نمی‌شود و مانند منبر نیست که وقتی سخنرانی‌ تمام شد دیگر منبر و حرف‌ها هم تمام شده و دیگر کسی نمی‌تواند آن را بشنود. وقتی وبلاگی ثبت می‌شود و مطلبی در آن نوشته می‌شود همیشگی است و منبری است که هر کسی از هر جای دنیا می‌تواند شنونده این منبر باشد.

بهترین تبلیغ در این دوره زمانی تبلیغ چهره به چهره است تبلیغ رو در رو، یک وبلاگ علاوه بر اینکه می‌تواند منبری همیشگی باشد یک تبلیغ چهره به چهره است وبلاگ نویس می‌تواند با استفاده از ادبیات خاص و زیبا و ایجاد صمیمیت بین خودش و خواننده به خواننده این احساس را بدهد که انگار نویسنده با او صحبت می‌کند برای او حرف می زند. در این روزنامه الکترونیک که نویسنده‌ آن، همه کاره‌اش است، نویسنده می‌تواند به بهترین نحو ممکن آموزه‌های دینی خود را به دیگران منتقل کند. و تفکرات و دوست داشتنی‌هایش که چیزی جز دین و دغدغه‌های دینی نیست در معرض دید هزار‌ان کاربر اینترنت قرار دهد.

در وبلاگ نویسی امکان ارتباط با خوانندگان وجود دارد. خواننده‌گان وبلاگ می‌توانند با نویسنده وبلاگ در ارتباط باشند و هر گونه سوال و پرسشی از نویسنده وبلاگ بپرسند و جواب خود را دریافت کنند. از آنجا که اینترنت و جهان وب دنیای نامحدود اطلاعات است، مورداستفاده همه نوع انسان با تفکرات متفاوت و مختلف می‌باشد. پس وبلاگ مخاطبان مختلفی می‌تواند داشته باشد چه آن‌هایی که در اینترنت به دنبال مطلبی خاص هستند و به وبلاگ می‌رسند و چه آن‌هایی که به طور تصادفی به مطالب وبلاگ می‌رسند. وبلاگ شخصی است و وابسطه به هیچ گروهی نیست پس تفکر پشت آن هم شخصی است و چون قرار بر این است که وابستگی نداشته باشد، مورد قبول‌تر از رسانه‌هایی که وابسطه به گروه یا مرکز‌ خاصی هستند، می‌باشد. وبلاگ برای یک طلبه می‌تواند ارتباطی با دنیای خارج از اسلام و وسیله‌ای بدون هزینه برای معرفی اسلام به دیگران باشد.


بیان تفکرات یک مسلمان و نوشتن از زندگی و علایق خود می‌تواند چهره اصلی مسلمانان را به جهان معرفی کند. چهره‌ای که از دورن یک فرد بیرون می‌آید و از صحبت‌های مستقیم مسلمانان درباره خودشان به خواننده منتقل می‌شود، نه رسانه‌های وابسطه‌ که تمام تلاش‌شان حمله به اسلام و مخدوش کردن چهره اسلام است. علاوه بر این، وقتی طلبه از خودش و زندگی خودش می‌نویسد خواننده را با سختی‌ها و لذت‌های طلبگی آشنا می‌کند. اینکه وقتی خواننده‌ای یک مطلب از وبلاگ طلبه‌ای را می‌خواند بدون اینکه او را بشناسد و بداند کجا زندگی می‌کند و از زندگی و روش زندگی‌اش خوشش بیایید قطعا برایش قابل قبول‌تر از هر پند و موعظه است.

اگر قرار باشد یک طلبه بهترین حرف‌ها را در وبلاگش بزند فقط باید زندگی روزمره‌ خود را به تصویر بکشد از خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش بنویسد از لذت‌ عمل کردن به دستورات دین و مشکلات خودش بنویسد. وبلاگ رسانه است و طلبه هم باید رسانه باشد «چون باید آنچه را از اسلام و دین می‌آموزد به دیگران منتقل کند » و زمانی که رسانه همراه رسانه باشد یعنی هر چیزی جای خودش قرار گرفته است.

نویسنده: مهدی بهرامی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مدرسه علميه زينب كبري(س)- رفسنجان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخبار حوزه
  • کانون پرسمان مهدوی
  • اخلاقی
  • فرهنگی
  • در محضر بزرگان
  • بانک مقالات اسلامی
  • پایان نامه های برتر
  • یافته های جدید پزشکی
  • در محضر یار
    • غرب و مهدویت
  • وهابیت
  • ناتو فرهنگی
  • قرآن، کتاب هدایت
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس