nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />
on: rtl; unicode-bidi: embed;"> وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، تَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجَابَةِ، وَأَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَتَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَلَمْ یَجْعَلْ
بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَلَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ، وَلَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ، وَلَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ، وَلَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ، وَلَمْ
یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى، وَلَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ، وَلَمْ یُنَاقِشْکَ بِالْجَرِیمَةِ وَلَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ
حَسَنَةً، وَحَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً، وَحَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً، وَفَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَبَابَ الاِسْتِعْتَابِ،
فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَإِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَأَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَشَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، اسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَاسْتَعَنْتَهُ عَلَى
أُمُورِکَ، وَسَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زِیَادَةِ الاَْعْمَارِ، وَصِحَّةِ الاَْبْدَانِ، سَعَةِ الاَْرْزَاقِ. ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا
أَذِنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَاسْتَمْطَرْتَ شَآبِیبَ رَحْمَتِهِ، فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ،
وَرُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجَابَةُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لاَِجْرِ السَّائِلِ، وَأَجْزَلَ لِعَطَاءِ الاْمِلِ. وَرُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَأُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلاً أَوْ آجِلاً، أَوْ
صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ، فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَیُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ
یَبْقَى لَکَ وَلاَ تَبْقَى لَه.
ترجمه بخش نوزدهم
فرزندم! بدان آن کس که گنج هاى آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمین نموده است، به تو امر
کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند. خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که
در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى و خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از توبه مانع نشده و درهاى
آن را به روى تو گشوده است.
در کیفر تو تعجیل نکرده و آن را به موجب اینکه ممکن است توبه کنى به تأخیر انداخته هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند آن گونه که
انتقام جویان توبه کاران را زیر رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند و حتى در آنجا که رسوایى سزاوار توست تو را رسوا نساخته آن گونه که تنگ
نظران بى گذشت فوراً اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند و در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است آن گونه که معمول افراد
کوتاه فکر است و در محاسبه جرایمِ تو دقت و موشکافى نکرده بلکه به آسانى از آن گذشته است. هیچ گاه تو را از رحمتش مأیوس نساخته هرچند
گناه تو سنگین و بزرگ باشد بلکه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده و از آن مهم تر اینکه گناه تو را یکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر
حساب مى کند و درِ توبه و بازگشت و
عذرخواهى را همیشه به رویت باز نگه داشته به گونه اى که هر زمان او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هرگاه با او نجوا نمایى آن را مى داند،
بنابراین حاجتت را به سویش مى برى و آن چنان که هستى در پیشگاه او خود را نشان مى دهى، غم و اندوه خود را با وى در میان مى گذارى و حل
مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى، و در کارهایت از او استعانت مى جویى، مى توانى از خزاین رحمتش چیزهایى را بخواهى که جز او کسى
قادر به اعطاى آن نیست مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى.
سپس خداوند کلیدهاى خزاینش را با اجازه اى که به تو درباره درخواست از او عطا کرده، در دست تو قرار داده است پس هرگاه خواسته اى داشته باشى
مى توانى به وسیله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشایى و باران رحمت او را فرود آورى و هرگز نباید تأخیر اجابت دعا تو را مأیوس کند، زیرا
بخشش پروردگار به اندازه نیّت بندگان است; گاه مى شود که اجابت دعا به تأخیر مى افتد تا اجر و پاداش درخواست کننده بیشتر گردد و عطاى
آرزومندان را فزون تر کند و گاه مى شود چیزى را از خدا مى خواهى و به تو نمى دهد در حالى که بهتر از آن در کوتاه مدت یا دراز مدت به تو داده
خواهد شد یا آن را به چیزى که براى تو بهتر از آن است تبدیل مى کند.
گاه چیزى از خدا مى خواهى که اگر به آن برسى مایه هلاک دین توست و خداوند آن را از تو دریغ مى دارد و چیزى بهتر از آن مى دهد بنابراین باید
تقاضاى تو از خدا همیشه چیزى باشد که جمال و زیباییش براى تو باقى بماند و وبال و بدیش از تو برود و بدان مال دنیا این گونه نیست مال براى
تو باقى نمى ماند و تو نیز براى آن باقى نخواهى ماند!
شرح و تفسیر نوزدهم
درهاى توبه و دعا به روى تو گشوده است
امام علیه السلام در این بخش از وصیّت نامه پر نورش به چند موضوع مهم اشاره مى فرماید: نخست به سراغ مسأله دعا مى رود که بسیار
سرنوشت ساز و پر اهمّیّت است مى فرماید: “فرزندم بدان آن کس که گنج هاى آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده
و اجابتِ آن را تضمین نموده است، به تو امر کرده که از او بخواهى تا عطایت کند و از او درخواست رحمت کنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند”;
وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَتَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجَابَةِ، وَأَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ.
در این چند جمله، امام علیه السلام براى تشویق به دعا کردن به نکاتى اشاره فرموده است: نخست مى گوید: از کسى تقاضا مى کنى که همه چیز در
اختیار اوست زمین و آسمان و مواهب و نعمت ها و روزى ها و در یک جمله تمام گنجینه هاى آسمان ها و زمین، بنابراین درخواست از او به یقین به
اجابت بسیار نزدیک است.
در جمله دوم مى فرماید: به تو اجازه داده و در واقع دعوت کرده تا به درگاهش روى و دعا کنى و این نهایت لطف و مرحمت است که کسى
نیازمندان را به سوى خود فرا خواند و بگوید: بیایید و درخواست کنید. اشاره به آیاتى همچون قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُکُم و مانند آن دارد.
در جمله سوم مى فرماید: او تضمین کرده که دعاى شما را مستجاب کند که اشاره به آیاتى مانند ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم و امثال آن است.
در جمله چهارم مطلب را از اذن و اجازه فراتر مى برد و مى گوید: به شما امر کرده است که از او درخواست کنید و طلب رحمت نمایید تا خواسته شما را
عطا کند و این به آیاتى نظیر: وَسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَىْء عَلیماً اشاره دارد.
در جمله پنجم مى فرماید: “خداوند میان تو و خودش کسى را قرار نداده که در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته که به شفیعى پناه برى”;
وَلَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَلَمْ یُلْجِئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ.
اشاره به اینکه اساس اسلام بر این است که انسان ها مى توانند رابطه مستقیم با پروردگار خود پیدا کنند، همان گونه که همه روزه در نمازهاى خود از
آغاز تا پایان، مخصوصاً در سوره حمد، با پروردگارشان خطاب مستقیم دارند به گونه اى که هیچ واسطه اى میان آنها و او نیست. این افتخار بزرگى
است براى اسلام و مسلمانان که اسلام راه ارتباط مستقیم با خدا را بر همه گشوده و جاى جاىِ قرآن
مجید، شاهد وگواه بر آن است بهویژه آیاتى که خداوند را با تعبیر “رَبّنا” یاد مى کند.
بر خلاف بعضى از مذاهب باطله که پیر و مرشد و شیخ خود را واسطه مى دانند و گاه ارتباط مستقیم با خدا را روا نمى پندارند.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که مسأله شفاعت در اسلام ـ شفاعت پیامبرصلى الله علیه وآله، امام معصوم علیه السلام و حتى فرشتگان و مؤمنان
صالح العمل ـ وارد شده است و آیات فراوان و روایات بسیار دلالت بر شفاعت شفیعان در دنیا و آخرت مى کند، آیا شفاعت با برقرارى ارتباط مستقیم
منافات ندارد؟
پاسخ این سؤال با توجّه به دو نکته روشن مى شود:
اولاً: دلیلى بر نفى ارتباط مستقیم نیست، بلکه ارتباط مستقیم با خدا در جاى خود محفوظ است و مسلمانان شب و روز از آن استفاده مى کنند و
شفاعت هم در جاى خود ثابت است و به تعبیر دیگر هر دو در کنار هم قرار دارند و دو راه به سوى رحمت خداوندند.
ثانیاً: در آیات قرآن مکرر به این نکته اشاره شده که شفاعت نیز به اذن خدا است، بنابراین کسى که دست به دامان پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله و
امامان معصوم علیهم السلام براى شفاعت مى زند باید در کنار آن از خدا بخواهد که اذن شفاعت به آنها بدهد، پس مکمل آن نیز ارتباط مستقیم با
خداست.
به بیان دیگر من حوایج خویش را مستقیماً از خدا مى خواهم ولى گاه حاجت به قدرى مهم و پیچیده است یا من آنقدر آلوده و گنه کارم که احساس
مى کنم به تنهایى توفیق رسیدن به خواسته خود را ندارم. در اینجاست که دست به دامان شخص بزرگ و آبرومندى مى شوم که به اذن الله در
پیشگاه خدا براى من شفاعت کند; مثلا برادران یوسف بعد از آن همه جنایت درباره برادر خود احساس کردند گناهشان به قدرى عظیم است که
نمى توانند مستقیما عفو خود را بخواهند، لذا دست به دامن پدر شدند و گفتند: یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئین.
سپس امام علیه السلام بعد از مسأله دعا به مسأله توبه مى پردازد و با تعبیراتى بسیار گویا و پرمعنا لطف الهى را به گنه کاران توبه کار شرح مى دهد
و در هشت جمله بر آن تأکید مىورزد.
1.
“خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از توبه مانع نشده و درهاى آن را به روى تو گشوده است”; وَلَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ.
2.
“در کیفر تو تعجیل نکرده و آن را به موجب اینکه ممکن است توبه کنى به تأخیر انداخته”; وَلَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ.
3.
“هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند آن گونه که انتقام جویان توبه کاران را زیر رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند”; وَلَمْ یُعَیِّرْکَ
بِالاِْنَابَةِ.
4.
“حتى در آنجا که رسوایى سزاوار توست تو را رسوا نساخته آن گونه که تنگ نظران بى گذشت فورا اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران
مى کنند”; وَلَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى.
5. “در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است آن گونه که معمول افراد کوتاه نظر است”; وَلَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ.
6.
“در محاسبه جرایمِ تو دقت و موشکافى نکرده بلکه به آسانى از آن گذشته است”; وَلَمْ یُنَاقِشْکَ5 بِالْجَرِیمَةِ.
7.
“هیچ گاه تو را از رحمتش مأیوس نساخته هرچند گناه تو سنگین و بزرگ باشد بلکه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده و از آن مهم تر اینکه گناه تو
را یکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند”; وَلَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَحَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً،
وَحَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً.
8.
“درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را همیشه به رویت باز نگه داشته”; وَفَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَبَابَ الاِسْتِعْتَابِ.
این تعبیرات در واقع برگرفته از آیات مختلف قرآن است که توبه و آثار توبه و الطاف و عنایات الهى را در زمینه آن بازگو مى کند.
در یک جا مى فرماید: “وَتُوبُوا إِلَى اللهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ; و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگردید، تا رستگار شوید”.
در جاى دیگر در مورد قبولى توبه مى فرماید: “وَهُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَیَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ; او کسى است که توبه را از بندگانش مى پذیرد و
بدى ها را مى بخشد”.
در مورد عدم تعجیل عقوبت مى فرماید: “وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ; و پروردگارت آمرزنده و داراى رحمت
است; اگر مى خواست آنان را به سبب اعمالشان مجازات کند عذاب را هر چه زودتر براى آنها مى فرستاد”.
درباره عدم یأس از رحمت با عبارتى مملوّ از لطف و محبّت به پیامبرش مى گوید: “قُلْ یا عِبادِىَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ
إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ; بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همه
گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است”.
در مورد تبدیل سیئات به حسنات مى فرماید: “إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات; مگر کسانى که توبه کنند و
ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند خداوند سیئات آنان را به حسنات مبدّل مى کند”.
درباره ثبت سیئات به اندازه خودش و ثبت خوبى ها به ده برابر مى فرماید: “مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَمَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاّ مِثْلَها
وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ; هر کس کار نیکى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى انجام دهد، جز به مانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمى بر
آنها نخواهد شد”.
به یقین توبه اوّلین گام براى پیمودن راه حق است و به همین دلیل، سالکان مسیر الى الله آن را منزلگاه اوّل مى شمرند و اگر در فرمایش امام علیه
السلام به دنبال دعا ذکر شده براى آن است که توبه نیز نوعى دعاست; دعا، تقاضاى عفو و رحمت خداست و تا این گام برداشته نشود و روح و دل از
غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصیت از برابر چشم دل کنار نرود، پیمودن این راه مشکل یا غیر ممکن است.
در دعاها و روایات معصومین علیهم السلام نیز اشارات زیاد و تعبیرات لطیفى در این باره دیده مى شود; از جمله در مناجات تائبین نخستین مناجات
از مناجات هاى پانزده گانه حضرت سیّدالساجدین علیهم السلام مى خوانیم: “إلهی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ: “تُوبُوا
إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً” فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه; معبود من تو همان هستى که درى به سوى عفو و رحمت خودت به روى بندگانت
گشوده اى و نام آن را توبه نهاده اى سپس اذن عام دادى و گفتى: همگى توبه کنید و به سوى خدا بازگردید توبه اى خالص از هرگونه ناخالصى ها
پس کسانى که از ورود بر این باب رحمت غافل مى شوند چه عذرى دارند”.
آرى امام علیه السلام به عنوان راهنمایى آگاه و پر تجربه، دست فرزند جوانش را گرفته و از منزلگاه هاى این مسیر یکى پس از دیگرى عبور مى دهد
تا به جوار قرب الهى واصل گردد.
آن گاه امام علیه السلام در ادامه این سخن فرزندش را به مناجات و راز و نیاز با خداوند و تقاضاى حاجت از او دعوت مى کند و مى فرماید: “هرگاه او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هر زمان با او نجوا نمایى آن را مى داند، بنابراین حاجتت را به سویش مى برى و آن چنان که هستى، در پیشگاه او
خود را نشان مى دهى و غم و اندوه خود را با وى در میان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى و در کارهایت از او استعانت
مى جویى”; فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَإِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَأَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَشَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، وَاسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ،
وَاسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِکَ.
امام علیه السلام در این قسمت از کلام خود راه مناجات با خدا را به فرزندش مى آموزد و مى فرماید: حاجتت را از او بخواه و سفره دلت را براى او
بگشا و غم و اندوه هاى خود را به او بازگو کن و برطرف کردن درد و رنج هایت را از او بطلب و در تمام کارها از او یارى بخواه. این پنج نکته
محورهاى مناجات بندگان با خداست که در عبارات کوتاه فوق به آن اشاره شده است.
آن گاه امام علیه السلام چگونگى درخواست از خداوند و نعمت هاى مهمى را که باید از درگاهش طلب کرد، بر مى شمرد و مى فرماید: “مى توانى از
خزاین رحمتش چیزهایى را بخواهى که جز او کسى قادر به اعطاى آن نیست; مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى”; وَسَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ
رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زِیَادَةِ الاَْعْمَارِ، وَصِحَّةِ الاَْبْدَانِ، وَسَعَةِ الاَْرْزَاقِ.
امام علیه السلام در اینجا پس از آنکه مى فرماید خداوند مواهبى در خزانه رحمتش دارد که در اختیار هیچ کس جز او نیست، به سه موهبت اشاره
مى کند:
1.
عمر طولانى که انسان بتواند در آن خودسازى بیشتر کند و حسنات افزون ترى فراهم سازد.
2.
سلامتى و تندرستى که بدون آن زیادى عمر جز درد و رنج و گاه دورى از خدا ثمره اى نخواهد داشت.
3.
روزى فراوان، زیرا انسان بدون امکانات مالى قادر بر انجام بسیارى از حسنات نیست; حسناتى مانند صله رحم، کفالت ایتام، کمک به نیازمندان، ساختن
بناهاى خیر، نشر علوم اسلام و اهل بیت و ضیافت افراد باایمان.
البتّه این در صورتى است که ارزاق را تنها به معناى ارزاق مادى تفسیر کنیم; اما اگر معناى رزق به معناى وسیع کلمه گرفته شود که شامل علوم و دانش ها، قدرت و نفوذ اجتماعى و نیروى جسمانى و مانند آن شود، مطلب روشن تر مى گردد.
بى شک طولانى شدن عمر و صحت بدن و وسعت روزى در مواردى به تلاش و کوشش خود انسان ارتباط دارد که امور بهداشتى را رعایت کند و از
عوامل زیان بار بپرهیزد و براى به دست آوردن روزى تلاش و کوشش بیش تر نماید. ولى به طور کلى و کامل، تنها بسته به مشیت الهى است و
عواملى که او مى داند و مقرر مى دارد و از چشم ما پوشیده و پنهان است و به تعبیرى که امام علیه السلام فرموده: از خزاین رحمت الهى است که جز
او کسى قادر بر آن نیست.
قرآن مجید نیز به این موضوع در مورد درخواست هاى حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره کرده و از قول او مى فرماید: “الَّذِی خَلَقَنِى فَهُوَ یَهْدِینِ *
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی یَسْقِینِ * وَإِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ * وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ; همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم مى کند، و کسى که
مرا عذاب مى دهد و سیراب مى نماید، و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى دهد، و کسى که مرا مى میراند و سپس زنده مى کند”.
روشن است که مواهب الهى منحصر به زیادى عمر و صحت بدن و وسعت روزى نیست; ولى بى شک ارکان اصلى را این سه چیز تشکیل مى دهد،
زیرا عمده کارهاى خیر در پرتو این سه امر انجام مى گیرد.
امام علیه السلام در بیان کلیدهاى این خزاین رحمت، چنین مى فرماید: “سپس خداوند کلیدهاى خزاینش را با اجازه اى که به تو درباره درخواست از او
عطا کرده، در دست تو قرار داده است”; ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ.
از این تعبیر روشن مى شود که دعا و مسئلت از پیشگاه خداوند، اثر عمیقى در نیل به خواسته ها و بهره مندى از خزاین بى پایان پروردگار دارد و نقش
دعا را بیش از پیش روشن مى سازد.
البتّه دعا با شرایطش، از جمله این که انسان آنچه در توان دارد به کار گیرد و براى آنچه از توان او خارج است به دعا متوسل گردد.
سپس نتیجه مى گیرد: “پس هرگاه خواسته اى داشته باشى مى توانى به وسیله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشایى و باران رحمت او را فرود
آورى”; فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَاسْتَمْطَرْتَ شَآبِیبَ رَحْمَتِهِ.
روشن است که خزاین پروردگار همان مجموعه نعمت هاى مادى و معنوى اوست و کلید درهاى این خزاین دعاست. در بیان دیگرى، امامعلیه السلام
نعمت هاى خدا را به باران رحمت و حیات بخش تشبیه مى کند که با دعا انسان مى تواند آن را از آسمان لطف خداوند بر زمین وجود خویش فرود
آورد.
در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است: “الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَمَقَالِیدُ الْفَلاَحِ وَخَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْر نَقِیّ وَقَلْب تَقِیّ; دعاها
کلیدهاى پیروزى و وسیله گشودن قفل هاى رستگارى است و بهترین دعا دعایى است که از سینه پاک و قلب با تقوا برخیزد”.
در اینجا سؤال مهم و معروفى است که امامعلیه السلام بلافاصله به پاسخ آن مى پردازد و آن اینکه چرا بسیارى از دعاهاى ما به اجابت نمى رسد یا
اجابت آن مدت هاى طولانى به تأخیر مى افتد; اگر دعا کلید درهاى رحمت خداست چرا این کلید همیشه در را نمى گشاید یا دیر مى گشاید؟ در حالى
که آیاتى که دعا را کلید اجابت مى شمرد از شمول اطلاق بهره مند است; در یک جا مى فرماید: “ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم; مرا بخوانید تا دعاى شما را
اجابت کنم” در جاى دیگر مى فرماید: “وَإِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعان; و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من
سؤال کنند، بگو: من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم”.
امام علیه السلام در پاسخ این سؤال به چهار نکته اشاره مى کند:
نخست اینکه گاه مى شود که نیّت دعا کننده آلوده است و از قلب پاک و شستشو یافته از گناه سرنزده است; مى فرماید: “و هرگز نباید تأخیر اجابت
دعا تو را مأیوس کند، زیرا بخشش پروردگار به اندازه نیّت بندگان است”; فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ.
در حدیث بالا که از کتاب کافى نقل شد نیز خواندیم که دعایى به اجابت مى رسد که از سینه پاک و قلب پرهیزکار برخیزد، بنابراین اگر بخشى از دعا
به اجابت رسد و بخشى نرسد معلول آلودگى نیّت بوده است و روایاتى که مى گوید یکى از شرایط استجابت دعا توبه از گناه است نیز به همین معنا
اشاره دارد.
حضرت به دومین مانع اشاره کرده و مى فرماید: “گاه مى شود که اجابت دعا به تأخیر مى افتد تا اجر و پاداش درخواست کننده بیشتر گردد و عطاى آرزومندان را فزون تر کند”; وَرُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجَابَةُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لاَِجْرِ السَّائِلِ، وَأَجْزَلَ لِعَطَاءِ الاْمِلِ.
به بیان دیگر خداوند اجابت دعاى بنده اش را به تأخیر مى اندازد تا بیشتر بر در خانه او باشد و نتیجه فزون ترى نصیب او گردد و این نتیجه
علاقه اى است که خدا به او دارد.
آن گاه درباره سومین مانع چنین مى فرماید: “گاه مى شود چیزى را از خدا مى خواهى و به تو داده نمى شود در حالى که بهتر از آن در کوتاه مدت یا دراز مدت به تو داده خواهد شد یا آن را به چیزى که براى تو بهتر از آن است تبدیل مى کند”; وَرُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَأُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلاً
أَوْ آجِلاً.
اشاره به اینکه گاه چیز کوچکى از خدا مى خواهى و خداوند به مقتضاى عظمتش و گستردگى رحمتش آن را به تو نمى دهد و از آن برتر را زود یا دیر
در اختیار تو مى گذارد; مانند کسى که به سراغ شخص کریمى مى رود و از او تقاضاى خانه محقر معینى مى کند و او درخواستش را نمى پذیرد; اما
بعداً خانه اى وسیع و آباد و مرفه در اختیار او مى گذارد.
سپس حضرت از علت چهارم سخن مى گوید که از مهم ترین علت هاست
و مى فرماید: “گاه چیزى از خدا مى خواهى که اگر به آن برسى مایه هلاک دین توست خداوند آن را از تو دریغ مى دارد و چیزى بهتر از آن
مى دهد”; أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دِینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ.
بسیارى از ما بر اثر بى اطلاعى از عواقب امور گاه چیزهایى را با اصرار و با تمام وجود از خدا مى خواهیم در حالى که مایه هلاکت و بدبختى ما
مى شود. خداوند که عالم به عواقب امور است دعاى ما را به اجابت نمى رساند; ولى ما را دست خالى هم برنمى گرداند و چیزى که صلاح ماست
مى بخشد.
قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد که مى فرماید: “وَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ; چه بسا چیزى را
خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است”.
در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله مى خوانیم که خداوند مى فرماید: “قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ
دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَى وَالسَّعَةِ وَالصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَالسَّعَةِ وَصِحَّةِ الْبَدَنِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ وَإِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ
أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْفَاقَةِ وَالْمَسْکَنَةِ
وَالسُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالسُّقْمِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ; بعضى از بندگان من افرادى هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و
گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح مى کنم و بعضى از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز
و مسکنت و بیمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح مى کنم و آنان را به وسیله آن مى آزمایم”.
در طول تاریخ و حتى در زمان صحابه پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله و ائمه هدى علیهم السلام نیز نمونه هاى روشنى از آن دیده شده که بعضى از
افراد کم ظرفیت پیوسته از خدا به وسیله پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله یا امامان معصومعلیهم السلام تقاضاى وسعت روزى مى کردند و بعد از اصرار
که در حق آنها دعا شد وسعت روزى به طغیان و سرکشى آنها انجامید و حتى بعضى از آنان تعبیراتى گفتند که بوى ارتداد مى داد، همان گونه که در
داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى آمده است که پیوسته از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پیغمبرصلى الله
علیه وآله که وضع حال و آینده او را مى دانست به او فرمود: “قَلِیلٌ تُؤَدِّی شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیر لاَ تُطِیقُه; مقدار کمى که شکرش را بتوانى ادا کنى بهتر
از مقدار زیادى است که توانایى اداى حقش را نداشته باشى” آیا بهتر نیست به پیامبر خداصلى الله علیه وآله تأسى جویى و به زندگى ساده اى بسازى؟
اما ثعلبه دست بر دار نبود. سرانجام پیامبرصلى الله علیه وآله در حق او دعا کرد و ثروت کلانى به ارث از جایى که امیدش را نداشت رسید; گوسفندانى
خرید که زاد و ولد فراوانى کردند آنچنان که نگاهدارى آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به بادیه هاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادى شد که بر خلاف رویه او که در تمام نمازهاى پیغمبرصلى الله علیه وآله شرکت مى کرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نیز ترک کرد.
پس از مدتى که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله مأمور جمع آورى زکات را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بدهد او از پرداخت خوددارى کرد و به
اصل تشریع زکات اعتراض نمود و گفت: این چیزى مثل جزیه اى است که از اهل کتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف
باشیم. هنگامى که این خبر به پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله رسید دو بار فرمود: “یا وَیْحَ ثَعْلَبَةَ; واى بر ثعلبه”.
آن گاه امام علیه السلام در ادامه سخنان خود در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: “بنابراین باید تقاضاى تو از خدا همیشه چیزى باشد که جمال و
زیباییش براى تو باقى بماند و وبال و بدیش از تو برود بدان مال دنیا این گونه نیست مال براى تو باقى نمى ماند و تو نیز براى آن باقى نخواهى
ماند”; فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَیُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَلاَ تَبْقَى لَه.
نکته: شرایط استجابت دعا
بعضى چنین مى پندارند که تعبیراتى نظیر: “ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم; مرا بخوانید تا دعاى شما را اجابت کنم” هیچ قید و شرطى ندارد و انسان هر دعایى
که مى کند باید انتظار داشته باشد که از لطف خدا به اجابت رسد در حالى که چنین نیست در روایات متعدّدى که از معصومان علیهم السلام به ما
رسیده براى اجابت دعا شرایط متعدّدى ذکر شده است از جمله توبه و پاکى قلب; امام صادق علیه السلام مى فرماید: “إِیَّاکُمْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْکُمْ رَبَّهُ
شَیْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ حَتَّى یَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللهِ وَالْمِدْحَةِ لَهُ وَالصَّلاَةِ عَلَى النَّبِیِّ وَآلِهِ ثُمَّ الاِْعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ وَالتَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ; مبادا هیچ یک از
شما از خدا درخواستى کند مگر اینکه نخست حمد و ثناى او را بجا آورد و درود بر پیغمبر و آلش بفرستد سپس به گناه خود نزد او اعتراف و توبه کند
سپس دعا نماید”.
دیگر اینکه دعا کننده باید در پاکى زندگى خود به ویژه پرهیز از غذاى حرام و کسب حرام بکوشد، همان گونه که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله
فرمود: “مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَکْسَبَه; کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را از حرام پاک
کند”.
در حالى که بسیارى از مردم به هنگام دعا نه توبه مى کنند و نه از غذاهاى آلوده یا مشکوک پرهیزى دارند، باز هم اجابت تمام دعاهایشان را انتظار
مى کشند.
نیز از شرایط دعا تلاش و کوشش در مسیر امر به معروف و نهى از منکر است; آنها که شاهد مناظر گناه هستند و عکس العملى نشان نمى دهند،
نمى توانند انتظار استجابت دعا داشته باشند همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله آمده است: “وَلَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنْهُنَّ عَنِ
الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللهُ شِرَارَکُمْ عَلَى خِیَارِکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَهُمْ; باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گر نه خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط مى کند آن گاه هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد”.
در حدیث آمده است که شخصى نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت: با اینکه خدا فرموده دعا کنید من اجابت مى کنم، پس چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد؟ امامعلیه السلام در آن حدیث هشت شرط براى استجابت دعا بیان فرمود که بخشى از
آن در احادیث بالا آمده است.
براى توضیح بیشتر به کتاب “مفاتیح نوین” صفحه 21 تا 25 و تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى…29 مراجعه کنید.